آسیب های کمری
آسیب های کمری
آسیب های کمری
آسيبهاي كمري ناشي از بلند كردن دستي بار، پديدهاي رايج در صنعت است . طبق آمار سال 1982 وزارت كار آمريكا، 20 درصد از كل آسيبهاي ناشي از كار و نزديك به 25 درصد از كل غرامت ساليانه پرداختي به كارگران ، ناشي از آسيبهاي كمري است . هزينه ساليانه غيبتهاي ناشي از كمردرد و آسيبهاي كمري در انگلستان (آمار سال 198 نزديك به 3 ميليارد پوند است.
بلند كردن و خم شدن، تنها به وجود آورنده يك سوم آسيبهاي كمري است و بقه آن مربوط به ساير فعاليتهاي كارگر است. خطرناکترين حركت در بلند كردن دستي بار عبارت است از «پيچش و چرخشي» (به همراه بار) كه در پي خم شدن صورت بگيرد، چون در اين حالت يك نيروي گشتاور بسيار بزرگي بر ستون فقرات فرد وارد آمده كه باعث ايجاد آسيبهاي كمري ميشود.
مسأله اساسي در بلند كردن بار اين است كه «نيروي ناشي از بار بلندشده ، در ستون مهرهها 10 برابر ميشود». ستون فقرات انسان از 24 مهره و يك استخوان بزرگ گوه مانند در انتها، كه خاجي ناميده ميشود تشكيل شده است. ميان هر جفت از مهرهها ، صفحهاي به نام صفحه ميان مهرهاي يا همان ديسك (Disk) وجود دارد كه به عنوان جاذب ضربه عمل ميكند. در بالاي استخوان خاجي، پنج مهره كمر واقع شده است كه به صورت L1 تا L5 شمارهگذاري شدهاند . ديسك انتهايي كه ميان مهرههاي L5، L4 قرار دارد، بيشترين آسيبهاي كمري را متحمل ميشود. صفحه ميان مهرهاي يك لايه بيروني دارد كه درون آن از مايعي ژلاتين مانند ، پر شده است. با افزايش سن و همچنين با رويارويي با حمل دستي بار، شكافهايي در سطح صفحه ميان مهرهاي گسترش مييابد و اگر فشار زيادي به آن وارد بيايد، خطر پارگي اين صفحه وجود خواهد داشت. در اين حالت مايع ميان مهرهاي با فشار از لايه بيروني گذشته و بر اعصاب مجاور ستون مهرهها فشار وارد ميكند. اين آسيب بسيار جدي و طولاني مدت است.
در بسياري از كشورها، دستور كار و استانداردهايي وجود دارد كه بلندكردن بار در محيط كار را محدود ميسازد. منظور از اين كار، كاهش كمردرد و آسيبهاي ناشي از كار است. ضمناً بايد به اين نكته نيز توجه كرد كه مقدار بار، بايد با ميزان توانايي فرد متناسب باشد، چون توانايي همه انسانها به يك اندازه نيست.
سه دستور کار مهم در دنیا برای بلندکردن بار
سه دستور كار مهم در دنيا براي بلندكردن دستي بار وجود (در اينجا جاي خالي يك دستورالعمل بومي درايران با توجه به شاخصههاي آنتروپومتري به چشم ميآيد)
- دستور كار معادلهاي NIOSH (انجمن ملي و بهداشت شغلي آمريكا): در اين معادله، سه مؤلفه بيومكانيكي، فيزيولوژيك و رواني – جسماني، در نظر گرفته شده است كه معادله براساس آنها نوشته شده است.
- مهمترين مؤلفه تعيين وزن بارهاي سنگيني كه بوسيله كارگران از زمين بلند ميشود، مؤلفه بيومكانيكي است. اين مؤلفه، بر مبناي محاسبه نيروي فشارنده در صفحه ميان مهرهاي L5/S1 استوار است. فشار سوخت و سازي بدن و خستگي ماهيچهاي، كه ممكن است بار يا وزنه و حمل آن در ارتفاع كمر، يعني در ارتفاع حدود 75 سانتيمتري از سطح زمين، راحتترين وضعيت را ايجاد ميكند.
- مؤلفه سوم، پذيرش بلندكردن بار از سوي كارگران برپايه داوري ذهني آنها، ميپردازد. در معادله NIOSH، براي محاسبه «حد وزن توصيه شده RWL» ، ارتباطي ميان سه مؤلفه ياد شده ايجاد شده است.
RWL=LC×(HM×VM×DM×AM×FM×CM)
LC يا ثابت بار، برابرkg23 يا ib 51 (پوند) است. HM ضريب افقي، VM ضريب عمودي، DM ضريب فاصله، AM ضريب عدم تقارن بار، FM ضريب تكرار حركت و CM ضريب جفت شدن دست است.
هر كدام از ضرايب طبق جداول يا روابط خاصي و با توجه به شرايط كار قابل دسترسي است.
دستور كار جامعه اروپا
جامعه اروپا نيازهاي كيفي حمل و نقل دستي بار را براي شرايطي كه خطر بروز آسيبهاي كمري براي كارگران وجود دارد، فرموله كرده است.
اين دستور كارها، كارفرمايان را ناگزير ميسازد كه ايستگاههاي كار را به گونهاي طراحي كنند كه حمل ونقل دستي بار به فعاليتي تقريباً ايمن تبديل شود.
بلندكردن دستي بار در انگليس
كميسيون بهداشت و ايمني انگلستان دستور كارها را، براي بلندكردن بار، به شمار كمتر از يكبار در هر دقيقه و در شرايط وجود بار با ثباتي كه به راحتي به چنگ گرفته ميشود و نيز وضعيت بدني راست و مستقيم، بدون چرخش تنه (شرايط مطلوب) تدوين كرده است. البته دراين سيستم براي بلندكردن بار در حالت خميده و يا چرخيده نيز ضريبهاي تصحيح وجود دارد. مثلاً براي خمش 90 درجه ضريب تصحيح 2/1 در وزن بار ضرب ميشود و براي چرخش 90 درجه ، وزن بار بايد به ميزان 20 درصد كاهش يابد.
امكان استفاده از ابزارهاي حملونقل در بسياري از فعاليت ها مانند دريافت، آزمايش و بررسي، بستهبندي، انبارش و.. وجود دارد. اين عمل باعث آسيبرساني كمتر به بدن و مخصوصاً ستون مهرهها و ديسكها ميشود.
طراحی ابزار دستی
ابزارهاي دستي نيرو را متمركز كرده و در كارهايي مانند بريدن، خرد كردن، تراشيدن و سوراخ كردن ، انسان را ياري ميدهند.
ابزارهاي دستي بايد :
- براي كار موردنظر، مناسب باشد.
- با استفادهكننده و دست او تناسب داشته باشد.
- هنگام استفاده، موجب آسيب استفادهكننده نشود.
اساساً دو نوع «چنگش قدرتي» و «چنگش ظريف» وجود دارد.
در چنگش قدرتي ، مشت گره ميشود: به گونهاي كه چهار انگشت يك دست، در يك سمت و شست بر روي آنها قرار ميگيرد. اين چنگش خود به دو نوع نيروي موازي با ساعد (مانند گرفتن اره) و نيرو با زاويه، نسبت به ساعد (مانند گرفتن پيچ گوشتي) تقسيم ميشود.
همچنين چنگش ظريف نيز به دو بخش تقسيم ميشود: چنگش ظريف دروني كه در آن ابزار در درون دست گرفته ميشود ، مانند گرفتن چاقوي غذاخوري و چنگش ظريف بيروني كه در آن ابزار ميان شست، انگشت سبابه و انگشت مياني گرفته ميشود، مثل دردست گرفتن قلم.
شمار بسيار اندك از ابعاد بدن انسان همانند اندازههاي دست چپ و راست داراي اختلاف بزرگي با هم هستند. در واقع صدك پنجم محيط دست در مردان برابر با صدك پنجاهم آن در زنان است. ابزارهاي كه براي افراد راست دست طراحي ميشود. شرايطي نامناسب براي افراد چپ دست فراهم ميكند. مطلوب اين است كه ابزار دستي به گونهاي بايد طراحي شود كه براي هر دو گروه مناسب باشد. مثلاً بايد از حك كردن شيار انگشتان بر روي دسته ابزار خودداري كرد چون اين شيارها براي مبناي راست و يا چپ دست بودن حك ميشوند.
ارزیابی پوسچر
آسيبهاي كمري ، مفصلي، دست ، بازو، شانه و گردن، در اثر وضعيت نامطلوب بدني، پديدار ميشوند . يكي از اختلالات ارگونوميكي «اختلالات اسكلتي – عضلاني يا (WMSDS (Work related Musculoskeletal Disorders» بوده كه از نوع بيومكانيكي است.
از ديد سازمان OSHA (انجمن ايمني و بهداشت حرفهاي آمريكا)، هدف عمده از اقدامات ارگونوميكي ، پيشگيري از اختلالات WMSDS است. براي اين مهم از شيوههاي متعددي براي ارزيابي و جلوگيري از آن وجود دارد.
همانطور كه ميدانيد، آسيب يا اختلال متفاوت است. اختلال يعني بدكار كردن بافت يا اندام كه ممكن است بدون برهم خوردگي مكانيكي بافت يا اندام مربوطه باشد.
گفتني است كه پوسچر عبارت است از استقرار اعضاء و اندامهاي بدن در فضا، انجام كار با پوسچر نامناسب منجر به فشار وضعيتي، خستگي و درد ميشود به طوري كه فرد ممكن است مجبور به ترك كار شده و به استراحت بپردازد . پوسچر بدن هنگام كار بايد براساس رابطه ميان ابعاد بدن، ابعاد وسايل وناگون موجود در ايستگاه كار و نوع طراحي ايستگاه كار، تعيين و برنامهريزي شود.
نوبت کاری
هرگونه فعاليتي كه بيرون از دريچه زماني كار روزانه صورت بپذيرد، نوبت كاري عنوان ميشود . نوبت كاري پديده اجتماعي نويني نيست. در روم باستان نيز براي كاهش حجم رفت و آمد و جلوگيري از بسته شدن گذرگاه ها و همچنين دور ماندن محمولهها از چشم راهزنان، حمل و نقل مواد و كالاها، الزاماً در شب انجام ميپذيرفت . گسترش نوبت كاري در جوامع امروزي، عمدتاً به دلايل زير صورت ميپذيرد:
- فرايندهاي صنعتي: نميتوان بسياري از صنايع نوين، مانند نيروگاه هاي برق، صنايع فولاد و… را در شب متوقف كرد.
- فشارهاي اقتصادي: شركتها و كارخانهها اغلب ترجيح ميدهند به صورت دو يا سه نوبت كاري كنند به دليل اينكه ماشين آلات بسيار گرانقيمت بوده و نميتوان تعداد آنها در شيفت روز زيادتر كرد.
- نيازهاي بخش هاي خدماتي: در بخش هاي خدماتي مثل بيمارستانها، نيروي انتظامي، غذاخوريها، ايستگاه هاي برق و… شرايط ايجاب ميكندكه در سراسر شبانهروز خدمت رساني شود. مشكلات فيزيولوژيك اصلي در رابطه با نوبت كاري، تغييرات الگوي 24 ساعته بدن است.
نقش هورمونهای بدن
دو نوع هورمون در بدن وجود دارد يكي هورمون كورتيزول است كه دراوقات روشن روز در خون بدن زياد شده و باعث افزايش فعاليت سلولهاي مغزي ميشود كه در نتيجه سطح هوشياري فرد را بالا ميبرد و ديگري هورمون ملاتونين است كه هورمون القاءكننده خواب است و برعكس هورمون قبلي، مقدار آن در اوقات تاريك شب در خون زياد ميشود. مقدار اين هورمون ها متناسب با ريتم درجه حرارت بدن در خون تغيير ميكند. در كارهاي شيفتي به علت مبارزه شخص با اين روند طبيعي بدن باعث ايجاد مشكلات عديدهاي براي او ميشود. ضمن اينكه معمولاً اكثر فجايع صنعتي دنيا در شيفت شب اتفاق افتاده است كه به عنوان مثال به حادثه نيروگاه اتمي چرنوبيل روسيه و آتشسوزي بزرگ «فلكسپرو» در انگلستان 1960 ميلادي ميتوان اشاره كرد.
يكي ديگر از عوامل فيزيولوژيكي بدن كه ممكن است در اثر shift work دچار اختلال شود «تنظيم ساعات بيولوژيك بدن» است.
فرض كنيد شخصي ميخواهد در ساعت 18، از پاريس به نيويورك سفر كند . اختلاف وقت محلي و همچنين مدت زمان مسافرت هوايي بين دو شهر حدود 6 ساعت است. به مطالب زير توجه كنيد:
- وقت محلي در پاريس در هنگام شروع مسافرت: 18
- وقت محلي در نيويورك در هنگام شروع مسافرت : 12
- وقت ساعت بيولوژيك بدن در هنگام شروع مسافرت: 18
- وقت محلي در پاريس در هنگام اتمام مسافرت: 24
- وقت محلي در نيويورك در هنگام اتمام مسافرت: 18
- وقت ساعت بيولوژيك بدن در هنگام اتمام مسافرت: 24
با توجه به دو آيتم آخر مشخص است كه ساعت بدن دچار يك اختلاف فاز 6 ساعته با مقصد ميشود. اين اختلاف فاز باعث وجود مشكلات عديدهاي در اندامهاي بدن و مخصوصاً بخشهاي دستگاه هاضمه ميشود. درهنگام برگشت از نيويورك به پاريس به دليل اينكه ساعت بيولوژيك بدن اساساً تمايل به كند كار كردن دارد، اين اختلاف فاز به 5 ساعت تقليل مييابد كه بالطبع مشكلات كمتري بوجود ميآورد. طبق همين اصل چرخش روبه جلوي شيفتها در نوبت كاري (به صورت صبح، عصر، شب) مناسبتر از چرخش روبه عقب آن است.
با توجه به آنچه كه گفته شد برخي انسانها براي تطابق با نوبت كاري مناسبتر از بقيه هستند كه طبق عوامل گوناگوني اين نتيجه به دست ميآيد. مثلاً افراد شبگرا يا جغدان شب (كساني كه بيشترين فعاليت را در شب و اواخر آن دارند) براي نوبت كاري مناسبترند تا افراد بامدادگرا يا چكاوكهاي روز!
منبع : هفته نامه پيك برق
حتما بخوانید:
⇐ کتاب آسیبهای ارگونومیک ناشی از کار در حرفه دندانپزشکی
⇐ آسیب های اسکلتی-عضلانی و ریسک فاکتورهای مربوط به آن در محیط کار دفتری
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)