ارتباط بین مدیریت کیفیت جامع و ایمنی
ارتباط بین مدیریت کیفیت جامع و ایمنی
مقدمه:
شاید خود «توماس کیون» نیز باور نداشت که واژه ارایه شده در کتاب معروف او «ساختار انقلاب علمی» یعنی «پارادایم» در کمتر از سه دهه به چنان حدی از مقبولیت رسید که پس از آن هر گونه تحول بنیادی در رشته های مختلف علمی را پارادایم بنامند. کیون معتقد است که اگر چهارچوبهای نظری و اصول عملی هر علمی در هر زمان از حل مسائل و مشکلات جاری آن علم ناتوان شوند خبرگان و اندیشمندان آن علم در جستجوی راههای جدید چهاچوبهای نظری و رویه های علمی آن رشته را نه به شکل تدریجی بلکه بطور بنیادی متحول می سازند که این تغییرات اساسی را پارادایم می نامند.
شاید مهمترین تحول در زمینه علم مدیریت در دهه های اخیر فلسفه و یا بعبارت دیگر پارادایم بهبود کیفیت جامع باشد که هر چند پدید آمدن ان بر پایه کارهای تعدادی از پیشگامان جنبش بهبود کیفیت بویژه «دمینگ» می باشد اما «مدیریت کیفیت جامع» امروزی شامل مجموعه ای کامل و جامع از مدلها, الگوها و نظریه ها برای حل مشکلات اساسی مدیریتی می باشد.
خصوصیت اصلی TQM را می توان به طور مختصر در موارد زیر بیان داشت که:
اولا TQM بر پایه نظریه سیستمهای شکل گرفته است بدین معنی که با دیدی جامع نگر و یکسان مسائل درون و برون سازمانی را بررسی می کند, ثانیا بادیدی نوین و بهتر به عامل انسانی در سازمان می نگرد بدین شکل که مشارکت همه جانبه افراد را در راستای بهبود کیفیت الزامی دانسته و در همین راستا ضمن تلاش در زمینه تواناسازی افراد, برای ایجاد یک فرهنگ سازمانی پویا که مشارکت یاده شده را ایجاد و بقای ان را تضمین کند تلاش می کند, ثالثا هدف نهایی خود را بر پایه ایجاد یک سیستم پایدار بهبود کیفیت قرار می دهد و به همین منظور فرهنگ مدیریت کیفیت جامع به تمرکز بر کیفیت بعنوان «رهبری کیفیت» استناد مرده و ان را تجلی کاه سرشت TQM تلقی می نماید.
امروز ثابت شده است که علت اصلی بروز اغلب حوادث نه وجود شرایط ناایمن در محیطهای کاری بلکه به دلیل اعمال ناایمنی است که از طرف کارگران و سایران سر می زند برای مثال «دریو» 80 تا 90 درصد حوادث را ناشی از خطای انسانی می داند, «هنریچ» علت بیش از 80 درصد حوادث را اعمال ناایمن و بحرانی شاغلین و اصلاح آنها معطوف گردیده است و در راستای تحقیق این هدف, علم ایمنی روندی همواره رو به توسعه را طی کرده و چارچوبهای نظری و رویه های کاربردی آن دچار تحولات چشمگیری شده است که یکی از این تحولات معرفی نظریه ها و تکنیک های «ایمنی مبتنی بر رفتار» می باشد. فلسفه ایمنی مبتنی بر رفتار بر این پایه قرار دارد که در فرایند بهبود ایمنی محیطهای کار مهمترین گام شناسایی و اصلاح آندسته از رفتارهای افراد می باشد که خارج از حدود استاندارد و تعریف شده برای شغل مورد مطالعه قرار داشته و می تواند ایمنی را نه تنها در بعد انفرادی (یعنی ایمنی خود فرد) و بلکه در قالب سیستماتیک (یعنی مشتمل بر ایمنی سایر افراد, تجهیزات, مواد و غیره) تهدید نماید.
برای رسیدن به بیشترین حد اثر بخشی در کاهش فراوانی حوادث ناشی از کار لازم است که فرایند ایمنی مبتنی بر رفتار بصورت همه جانبه مورد توجه قرار گیرد بدین شکل که تنها ب رفتار کارگران متمرکز نشده بلکه رفتارهای کلیه اعضای سازمان را مورد توجه قرار دهد, بنابراین برای ایجاد یک محیط ایمن موثر بایستی که رفتارهای مرتبط با ایمنی کلیه افراد درگیر شامل سرپرستان, مدیریان و کادر اجرایی بدقت مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته و در صورت نیاز مطابق با ضروریات کار اصلاح شوند.
بین اصول مدیریت کیفیت جامع و مفاهیم ایمنی مبتنی بر رفتار یک مطابقت مورد به مورد وجود دارد و از این رو طبیعی است که از مدیریت کیفیت جامع بعنوان ابزاری بری توسعه و اجرای یک سیستم جامع ایمنی مبتنی بر رفتار که تمامی سازمان را در بر گیرد استفاده شود. ترکیب نتایج دو استراتژی یاده شده به ایجاد فرایندی می انجامد که کلیه رفتارهای سازمانی را شامل می شود.
ایمنی مبتنی بر رفتار عبارت از فرایندی است که برای کاهش فراوانی حوادث ناشی از کار از طریق کاستن از فراوانی رفتارهای ناایمن یا منفی کارکنان طراحی شده است. نعریف فوق بر این اصل استوار است که علت اصلی اغلب حوادث ناشی از کار, رفتارهای ناایمن کارگران ( نظیر عدم استفاده از وسایل حفاظت فردی, برداشتن حفاظ دستگاه ها, عدم رعایت دستوالعمل های موجود و …) می باشد.
یک فرایند کلاسیک ایمنی مبتنی بر رقتار با مشاهده و اندازه گیری رفتارهایی که از نظر ایمنی بحرانی و حساس محسوب می شوند شروع می شود, رفتارهای یاد شده از طریق تجزیه و تحلیل داده های مربوط به رفتارها منجمله گزارشهای حوادث شناسایی می شوند. پس از تعیین اعمال بحرانی می توان فرایند مدیریت کار را طوری تعریف و بکار بست که رفتارهای مثبت از طریق مشاهدات و ارتباطات مناسب تقویت شوند. در این روش کلاسیک تمرکز اصلی و اولیه بر روی کارگران و رفتارهای آنهاست. هدف اساسی در این روش آموزش کارگران و سپس بکار بستن فرایندهایی است که کارگران را در تجزیه و تحلیل رفتارها, مشاهده نتایج و تصحیح انها سهیم سازد. بعنوان نمونه کارگران لیستی از رفتارهای بحرانی را تهیه می کنند, نحوه کار همکارانشان را مورد مشاهده قرار می دهند, مشاهده خود را به همکارانشان ارائه کرده و به گسترش فعالیت های صحیح و مناسب کمک می کنند. در این روش که تکیه اصلی آن بر روی کارگران است ممکن است سرپرستان و سایر افراد مسئول در شرکت نیز درگیر شوند و کارگران را نیز از طریق تهیه لیستی از رفتارهای بحرانی, مشاهده رفتار همکاران و ارایه پس خوراند توانا نمود. بعلاوه در صورتیکه رفتارهای از نوع قابل مشاهده و اندازه گیری باشند می توان جهت تجزیه و تحلیل و گزارش آنها از تکنیک های تجزیه و تحلیل آماری نیز استفاده کرد.
مرتبط کردن بعضی از اصول با مدیریت کیفیت جامع بدین معنی نیست که برنامه های ایمنی مبتنی بر رفتار که کارگر محورند موفقیت امیز نباشد برای مثال براساس یک نظریه مرسوم در پیشگیری از حوادث مبتنی بر رفتار, برای کنترل وقوع حوادث لازم است که علل رفتارهای حوادث شناسایی شده و تصحیح شوند ولی با وجود این, دلایل شناسایی شده ممکن است علل اصلی حوادث نباشد که در این صورت اصلاح آنها به تغییرات پایدار منجر نخواهد شد. برای درک بهتر موضوع فوق فرض کنید که کارگری بدلیل مشکل بودن استفاده از یک وسیله حفاظت فردی از آن استفاده نکرده و در نتیجه این سهل انگاری دچا یک حادثه می شود, در روشهای کلاسیک ایمنی مبتنی بر رفتار فعالیت های تصحیحی می تواند شامل آموزش مواردی نظیر تشریح نحوه استفاده از وسایل حفاظت فردی و تاکید بر اهمیت آنها, تهیه و تامین وسایل حفاظت فردی مناسب تر, آسانتر نمودن قابلیت دسترسی به آنها, راهنمایی توسط همکارانی که رفتارهایی مربوط به استفاده نادرست از وسایل حفاظت فردی را مشاهده می کنند و پیگیری آن تا تغییر رفتار باشد. هر چند که فعالیت های فوق از فراوانی حوادث مربوط به استفاده نادرست از وسایل حفاظت فردی را مشاهده می کنند و پیگیری آن تا تغییر رفتار باشد. هر چند که فعالیتهای فوق از فراوانی حوادث مربوط به استفاده نادرست از وسایل حفاظت فردی را خواهد کاست اما دو روش یاد شده بدلیل آنکه به مشکلات ریشه ای سازمانی و مدیریتی پرداخته نمی شود کاهش یاد شده چندان هم مناسب و کافی نخواهد بود.
در رابطه با مثال فوق تجزیه و تحلیلهای بیشتر می تواند بعضی از نارسائیها مدیریتی را که به ایجاد محیط حادثه ساز می انجامد مشخص نماید بعنوان مثال شاید یکی از علل بروز حادثه کمبود وسایل حفاظت فردی و یا عدم درک اهمیت استفاده از آنها توسط کارگران باشد و لذا تجزیه و تحلیلهای بعدی باید علت نارسایی های فوق را مشخص نماید که در این صورت می توان به اجرای فعالیت های تصحیحی اقدام کرد, علاوه بر این لازم است که در ارزیابی عملکرد مدیران و سرپرستان به این نکته نیز توجه شود که حادثه در ساعات کاری انها رخ داده است و در اصطلاح رفتاری بایستی مدیریت بیش از این در مسئله استفاده از وسایل حفاظت فردی سهیم و درگیر بوده باشد.
مثال دیگری موضوع را بیش از پیش آشکار می سازد, مشاهدات رفتاری نشان می دهد که یک گروه کاری از دستورالعمل های صریح فرایندی و ایمنی تبعیت نمی کند. براساس تجزیه و تحلیل های رفتاری که بعدا صورت می گیرد مشخص می شود که اجبار زمانی و فشار تولید کارگران را مجبور می سازد که کار را سریعتر انجام دهند که در نتیجه انها از بعضی از روش های میانبر استفاده می کنند. برای حل این مشکل لازم است که کارفرما احساس نیاز به پیروی از دستورالعمل ها را تقویت کند, آموزشهای را دوباره ارزیابی کند و بای اطمینان از ایکنه همه وظایف خود را به طور صحیح انجام دهند روش مشاهده همکاران را پایه ریزی نماید.
حال سوال این است که با این تفاسیر علل ریشه ای اینگونه رفتارها برطرف می شود؟
برای پاسخ دادن به سوالاتی نظیر موارد زیر لازم است که تجربه و تحلیل های بیشتری صورت گیرد:
- چرا کارگران فشارهای زمانی را که آنها را مجبور به استفاده از روشهای میانبر می کنند گزارش نمی نمایند؟
- مدیران و سرپرستان در زمینه لزوم پیروی و رعایت دستوالعمل ها چه اطلاعات و آگاهیهای دارند؟
- چرا جدول زمانبندی مناسب کار تهیه نشده است؟
- اهداف تولیدی مدیران کدام است؟
- چرا مدیران و سرپرستان به وظایف و مسولیت های خود جهت رسیدن به یک محیط ایمن بطور کامل عمل نمی کنند؟
تنها با پاسخ دادن به این سوالات است که می توان علل ریشه ای را برطرف کرد.
همانگونه که از مثالهای یاد شده بر می آید برای رسیدن به تغییررات پایدار به مشارکت کلیه اعضا کارخانه منجمله کارگران نیاز است. همچنین لازم است که اعمال اصلاحی شامل کلیه ابعاد فرایندهای مدیریتی یا ایمنی باشد و بعبارت دیگر برای رسیدن به کلیه فرایندهای پرسنلی, مدیریتی و ایمنی اعمال اصلاحی بایستی کل زنجیره سازمانی را پوشش دهد.
روش ایمنی مبتنی بر رفتار فرایندی مثل فرایند باد شده است البته مشروط بر اینکه بصورت واقعی تر بدان پرداخته شده و از منظر غیرکلاسک مورد توجه قرار گیرد. مطابق با چنین چشم اندازی رفتار کلیه پرسنل بصورت جزئی از سیستم مدیریت ایمنی تلقی خواد شد. اساس کار ایمن, کارگران است و رفتار سرپرستان نیز در زمینه مشاهده رفتار کارگران, هدایت و آموزش آنها و همچنین ارایه یک شرمشق جایز اهمیت خواهد بود و رفتار مدیریت نیز از جمله تامین حمایتها و منابع مورد نیاز, ارائه نتایج کار و اختصاص پادشها مناسب که رفتارهای مناسب را تقویت می کند و ارائه یک الگو و سرمشق ارزشمند می باشد علاوه بر موارد یاد شده رفتار رئیس هیئت مدیرهنیز جهت و چهارچوب سازمانی را برای موفقیت آمیز بودن برنامه ایمنی فراهم می سازد. پتر سون این روش را بدین صورت تعریف می کند که: « یک سیستم مدیریتی که رفتارهای مورد انتظار از کلیه اعضاء سازمانی را دقیقا تعریف می کند, میزان و اندازه موجود از رفتارهای یاد شده را می سنجد و به طور منظم رفتارهای مطلوب را تقویت می کند» در چنین سیسمتی مشارکت کارگران حیاتی بوده اما مدیریت نیز می تواند خودش را از این فرایند جدا بداند و باید خود را مسول موفقیتها و شکستها بداند.
مدیریت کیفیت جامع و ایمنی
مدیریت کیفیت جامع مجموعه ای از اصول تکنیکهایی است که بطور موثر مدیریت بهبود مداوم و خود اصلاح شامل مدیریت ایمنی را هدایت می کند, بدین ترتیب از اصول مدیریت کیفیت جامع می توان برای تشریح خصوصیات و ویژگیهای یک فرایند ایمنی مبتنی بر رفتار جامع استفاده کرد. مدلی که در اینجا تشریح می شود شامل 24 اصل اساسی است که در بخش زیر توصیف می شود:
- نه مفهوم اساسی از مدیریت کیفیت جامع (جدول شماره 1)
- شش تکنیک کلیدی مورد استفاده در سازماندهی مدیریت کیفیت جامع (جدول شماره 2)
- نه مرحله مورد نیاز برای توسعه و پیاده کردن یک سیستم مدیریت شماره کیفیت جامع (جدول شماره 3)
جداول شماره 4 تا 6 نیز ارتباط بین مدیریت کیفیت جامع و ایمنی مبتنی بر رفتار را نشان می دهند. در جدول ستون «مفاهیم اساسی در مدیریت کیفیت جامع» بیانگر مفهوم اصل مدیریت کیفیت جامع در ایمنی است. بعلاوه این اصول بیان کننده یک سیستم مرکب مدیریت ایمنی و مدیریت کیفیت جامع است. ستون دیگر جدولیعنی « مفهوم های دیگر در ایمنی مبتنی بر رفتار» مفاهیم دیگر مدیریت کیفیت جامع را برحسب ایمنی مبتنی بر رفتار توضیح می دهد. ترکیب مفاهیم مدیریت کیفیت جامع و ایمنی مبتنی ب رفتار به ایجاد یک سیستم مدیریت کیفیت- ایمنی کبتنی بر رفتا می انجامد که کلیه سطوح سازماانی را شامل می شود.
بایستی قبول کرد که یک سیستم مدیریت ایمنی مدیریت کیفیت جامع, هر چند که مبتنی بر رفتار می باشد, بوسیله مدیریت رهبری می شود و با وجود اینکه کاگران نیز بطور فعال در فرایند یاده شده سهیم می شوند ولی توسعه و گسترش فرهنگ ایمنی و ایجاد یک محیط ایمن همچنان برعهده مدیریت می باشد.
مدیریت سازماندهی را طوری انجام می دهد که کلیه کارگران فعال باشند, فرایندها و مقررات کار را تعریف می کند, راهنمایی های لازم را ارائه کرده, آموزش های ضروری و منابع را تامین می کند, ابزارهای مختلف ارتباطی با کارگران و بین آنها را مشخص می نماید و سیستم های کنترلی برایشناسایی و پرداخت پاداش و مزایا به کارکنان را تعیین می نماید بعبارت دیگر مدیریت مسولیت کامل تعریف و حفظ مستمر یک سیستم مدیریت ایمنی را بر عهده دارد هر چند که سیستم یاد شده یک فرایند ایمنی مبتنی بر رفتار باشد.
یک سیستم مدیریتی جامع که اصول مدیریت کیفیت جامع را با مفاهیم ایمنی مبتنی بر رفتار ترکیب می کند کلیه پرسنل از هیئت مدیره گرفته تا کارگران پاره وقت را در امر ایمنی سهیم می سازد. در چنین سیستمی تجزیه و تحلیل رفتارهای کار و حوادث به فعالیت های اصلاحی پایدار منجر می شود که علل اصلی و ریشه ای مشکلات را بدن توجه به اینکه مشکل یاد شده در کجای سیستم مدیریتی قرار گرفته است مشخص می کند. رفتارهای کارگران ممکن است علل اصلی بسیاری از حوادث باشد اما اغلب راه حلهای که فعالیتهای اصلاحی در سطوح مدیریتی را دربر می گیرند برای اطمینان از بهبود مداوم و بلند مدت ضروری می باشند.
جدول 1 تا 6 را در فایل پیوستی مشاهده کنید:
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)