ارزیابی پوسچر به روش MFA
ارزیابی پوسچر به روش MFA
Muscle Fatigue Assessment
مقدمه و هدف:
روش ارزیابی خستگی عضله (MFA) به عنوان یک تکنیک ارزیابی عملکردی کار شناخته می شود که توسط راجرز ویلیامز در سال 1978 جهت توصیف ناراحتی کارگران توسعه یافت. هنگامی که تعدادی از کارگران مورد بررسی قرار گرفتند, مشخص شد که آنها در برخی گروه های عضلانی شان خستگی تجمعی را دارا هستند. از طرفی درک نااحتی کارگران را نمی توان همیشه توسط روش های آنالیز بیومکانیکی ارزیابی نمود. اما به نظر می رسد که مربوط به الگوهای کاری انها باشد.
همانطور که طول مدت کار افزایش می یابد, برخی کارگران برای انجام سریع تر کارهایشان نسبت به استاندارد مورد نیاز, راه های میانبرد و کوتاهتر را بکار می برند. همچنین کارگران گزارش کرده اند که آنها کارشان را سریعتر انجام می دهند تا زمان بازگشت (ریکاوری) پس از هر چرخه کاری را برای عضلات خسته افزایش دهند.
از آنجایی که کارگران خستگی خود را تحت نظر دارند, روشی مطلوب خواهد بود که بتواند مقدار خستگی تجمع یافته در یک وظیفه را برآورد کند. مطالعات خستگی فیزیولوزیک عضله در سطوح تلاش متفاوت و زمان های نگه داشتن, پایه و اساس این روش را فراهم می کنند. فراوانی تلاش های عضلانی تعیین می کند که چه مقدار زمان بازگشت بین تلاش ها قابل دسترس می باشد.
کاربرد در مشاغل و محیط های کاری:
روش MFA برای ارزیابی وظایف کاری که کمتر از 12-15 تکرار در دقیقه یا گروه عضلات مشابه دارند مناسب می باشد.
- همچنین این روش را می توان برای مطالعه برخی مشاغل و خدمات اداری بکار برد اما ممکن است بارها وضعیتی (postural) که بطور مداوم برای بیش از 30 انیه حفظ می شوند را نادیده بگیرد.
- روش MFA می تواند تعیین کند که پس از بازگشت به کار افراد بعد از جراحت یا آسیب شغلی, کدام شغل برای افراد در یک دوره کوتاه مدت مناسب است. بدین صورت که تمامی بخش های بدنی را برای یک وظیفه ارزیابی کرده و وظایفی را که ممکن است مشکل مفصل یا عضله ای آسیب دیده ی فرد را بیشتر کنند از وظایف دارای شرایط قابل قبول در طی دوران توانبخشی فرد جدا می کنیم. این کار سبب کاهش محدودیت های کاری و همچنین کاهش احتمال آسیب مجدد در فرد می گردد.
- روش MFA در مشاغلی که مشکل بیومکانیکی خاصی ندارند بعنوان یک پیش بینی کننده مناسب از مشکلات, به ویژه در کارهایی که سرعت کار بالایی داشته و کنترل کارگر بر روی الگوی کاریش پایین است (مانند وظایف مونتاژ) محسوب می گردد.
- روش MFA زمانی که کلیه گروه های عضلانی در یک وظیفه شغلی مد نظر قرار گیرند, بهتر عمل خواهد نمود, نه فقط در نظر گرفتن آنهایی که به نظر می رسد در یک فعالیت سنگینتر درگیر شده اند.
- برخی از عضلاتی که در مواجهه با بار اعمال شده ی کمتری هستند ممکن است به دلیل داشتن ترکیبی از زمان نگه داشتن و تکرار دفعات استفاده از انها, بیش از عضلاتی که در کوتاه مدت در تلاش های سنگین تر شرکت داشته اند در معرض خستگی قرار گیرند.
- زمانی که مداخله و بهبود برای یک وظیفه انجام می شود, عاقلانه است که ارزیابی مجدد از وظبفه و تمامی بخش های بدنی انجام شود. زیرا راهکار ارائه شده ممکن است بار اعمال شده را بر روی گروه عضلانی دیگر تغییر کند.
- روش MFA خستگی تجمعی در وظایف با تکرار بالا که تکرار تلاش عضلانی در آن ها کمتر یا مساوی 30 با در دقیقه است را در نظر نمی گیرد. زیرا تکرار بالای فعالیت عضلات تقریبا مشابه تلاش های استاتیک مداوم نشان داده می شود. زیرا زمان بین انقباضات برای استراحت کامل و جریان خون کافی بسیار کوتاه می باشد.
نقاط قوت:
- کاربرد روش MFA نسبتا ساده است.
- ارزیابی تمام گروه های عضلانی بدن
- تک بعدی نبوده و تعاملات مورد ارزیابی قرار می گیرند تا خستگی برآورد شود.
- همکاری کارگر جهت انجام امتیاز دهی مورد نیاز می باشد.
- در روش MFA کلیه الگوهای ایجاد خستگی شناسایی شده و نشان می دهد که چگونه آن ها را باید بهبود داد.
- اولویت بندی وظایف برای بهبود آنها
- در هنگام آنالیز, استرایژی های متعددی را برای بهبود وظایف نشان می دهد.
محدودیت ها:
- یک روش نیمه کمی بوده و نیاز به قضاوت فرد دارد.
- نیاز به تجربه و تحلیل وظایف به طور جداگانه دارد.
- این روش به جای چرخه های کاری بر روی چرخه های عضلانی متمرکز شده است.
- اگر ارزیابی توسط یک فرد تحلیل گر انجام شود تاثیر آن به مراتب کمتر از حالتی است که ارزیابی توسط تیمی از افراد در یک سطح تولیدی انجام گیرد.
روای و پایانی:
در مطالعه بزرگ که 700 شغل در شش کارخانه خودروسازی مورد بررسی قرار گرفتند, نشان داد که روش MFA یکی از بهترین تعیین کننده های مشاغل مناسب است (بعنوان مال مشاغلی که نیاز به بهبود ندارند). این روش حساس بوده اما در تعیین احتمال خطر اختلالات اسکلتی عضلانی (MSD) خیلی اختصاصی نمی باشد. این روش بیش از 5 سال توسط تیم های موجود در صنایع خودروسازی مورد استفاده قرار گرفته است.
عوامل خطر اختلالات اسکلتی-عضلانی مد نظر:
نیرو,پوسچر بدنی, مدت زمان, تکرار, نوع چنگش, حمل بار
بخش های بدنی مورد نظر جهت ارزیابی:
تمامی نواحی بدن شامل: گردن , شانه, پشت (کمر) بازو/آرنج/مچ/دست/انگشتان, پا (از ران تا ساق پا)/زانو/مچ پا/پا/انگشتان/)
روش کار:
مراحل انجام کار در روش MFA به صورت زیر می باشد:
1-مشخص کردن شغلی که دارای مشکل است:
چگونه: با توجه به شیوع آسیب ها, جراحات و شکایات در هر شغل
2- مشخص کردن وظایف دارای مشکل (در مشاغل تعیین شده مرحله 1):
چگونه: از کارگران و سرپرستان متخصص پیرامون شغلشان بپرسید تا دشواری, مدت زمان وظیفه, تکرار انجام وظیفه و تعداد افراد مورد مواجهه را تعیین کنند.
اطلاعات حواد, بیماری ها و نیز جراحات را بررسی کنید.
3- وظیفه مورد نظر را برای تجزیه و تحلیل انتخاب کنید.
چگونه: با توجه به اولویت بندی وظایف در مرحله 2
4-سطح شدت تلاش را برای هریک از بخش های بدنی تعیین کنید:
چگونه: از کارکران سوال کنید تا شدت تلاش را با استفاده از مقیاس سایکوفیزیکی برآورد کنند (مقیاس Borg)
سطح تلاش را می توانید با توجه به تعاریف آن در شکل 3-1 تعیین کنید.
درصورتی که تلاش برای سمت راست و چپ بدن وجود دارد هر دو طرف را تعیین کنید.
درصورتی که بیش از یک سطح تلاش وجود دارد (ملا متوسط و سنگین), هر دو را مدنظر قرار دهید.
5- مدت زمان هر تلاش را تعیین کنید (برحسب ثانیه), (مدت زمان را برای هر شدت تلاش در هر بخش بدنی مشخص کنید):
چگونه: با استفاده از یک کونومتر مدت زمان تلاش مداوم (بر حسب ثانیه) را در یک شدت تلاش معین, قبل از وقوع شدت تلاش دیگر یا استراحت عضلانی ثبت کنید.
6- تکرار تلاش ها در هر دقیقه را برای شدت تلاش یکسان در هر یک از بخش های بدنی تعیین کنید.
چگونه: تعداد تلاش های جدید در یک شدت تلاش معین را در طول یک دقیقه محاسبه کنید.
اگر وظیفه موررد نظر بسیار متغییر است تعداد تکرار را در 5 دقیقه محاسبه کنید و در نهایت آن را بر 5 تقسیم نموده تا تعداد تلاش ها در هر دقیقه بدست آید.
7-باتوجه به مراحل 4 تا 6 یک امتیاز سه رقمی ایجاد می گردد. با استفاده از این امتیاز, اولویت تغییر در وظایف را تعیین نمایید. این امتیاز سه رقمی برای اولویت را در ستون آخر برای هر بخش بدنی قرار دهید (شکل 3-1)
چگونه با استفاده از جدول (3-1) با توجه به سه متغیر, سطح تلاش, مدت زمان تلاش و تکرار تلاش در هر ناحیه از بدن, اولویت تغییر را برحسب پایین (L), متوسط (M), بالا (H) و بسیار بالا (VH) مشخص نمایید.
8-در این مرحله باید فهمید که درجات بالا و بسیار بالا در الویت تغییر, باید چه مقدار تغییر پیدا کنند تا به اولویت پایین برای تغییر تبدیل شود.
چگونه: برای این کار با استفاده از جدول 3-2 به سراغ امتیاز سه رقمی که دارای عدد 3 باشد می رویم, تعیین می کنیم که در صورتی که عدد 3 به 2 کاهش یابد باید امتیاز اولویت چه مقدار خواهد بود. این کار را تاجایی تکرار کنید که امتیاز اولویت به حالت پایین (L) برسد.
9- مشخص کنید که چرا امتیاز سه رقمی در اولویت بالا و بسیار بالا برای تغییر قرار دارند؟
در این مرحله چندین استراتیژی را جهت شناسایی علل ریشه ای توسعه دهید.
چگونه: از یک فرایند حل مساله جهت یافتن علل ریشه ای برای عوامل خطر تعیین شده برای هر یک از بخش های بدنی استفاده کنید.
پرسیدن «چرا؟» را تا زمانی که علل ریشه ای مشخص شوند ادامه دهید.
10- در این مرحله امتیاز دهی مجدد را در تمامی بخش های بدنی انجام دهید تا تاثیر تغییر پیشنهاد شده را بر روی خستگی و راحتی کارگر مشخص گردد.
چگونه: تمام بخش های بدن را امتیاز دهی کنید تا اطمینان حاصل شود که مشکل به سایر مجموعه منتقل نشده باشد.
شکل 3-1 کاربرد ارزیابی در روش MFA
- اعداد داخل پرانتز بیانگر امتیاز ان وضعیت می باشد
- برای امتیاز (4) در مدت زمان تلاش مداوم و تکرار تلاش, الویت بسیار بالا (VH) بدهید.
- R و L بیانگر سمت راست و چپ آن بخش بدنی می باشد.
جدول 3-1: تعیین اولویت ها بر اساس سطح تلاش, مدت زمان و تکرار
a: بیانگر این است که ترکیب مدت زمان و تکرار امکان پذیر نیست.
-عدد 4 در جدول ذکر نشده است زیرا وجود عدد 4 برای هریک از سه متغیر سطح تلاش, مدت زمان با تکرار بطور خودکار اولویت بسیار بالا (VH) را می گیرد.
جدول 3-2: طبقه بندی بر اساس افزایش خستگی برای امتیازات سه رقمی
- در هر ستون با آمدن به پایین و در هر ردیف افقی با رفتن به سمت راست, سطح خستگی افزایش می یابد.
- اعداد سه رقمی نشانگر امتیاز سه متغیر سطح تلاش, مدت زمان و تکرار در کنار هم می باشد (مثلا 123 یعنی سطح تلاش = 1, مدت زمان=2, و تکرار=3)
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)