رابطه صلاحیت حرفه ای اساتید با مهندسی فرهنگی با رویکرد مدیریت بحران
رابطه صلاحیت حرفه ای اساتید با مهندسی فرهنگی با رویکرد مدیریت بحران
فرمت: Word تعداد صفحات: 15
چکیده
هدف: هدف این مطالعه بررسی رابطه بین صلاحیت حرفه ای اساتید و فرهنگ اجتماعی از دیدگاه دانشجویان دکتری دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران می باشد.
روش بررسی: این مطالعه، مطالعه ای پیمایشی از نوع همبستگی است. که از روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای 115 نفر وارد مطالعه شدند. سپس داده ها از طریق آزمون همبستگی پیرسون بین نمرات دانشجویان دکتری دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران در پرسشنامه صلاحیت حرفه ای اساتید و پرسشنامه فرهنگ اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ابزار پژوهش دو پرسشنامه شایستگی حرفه ای اساتید و فرهنگ اجتماعی بود. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه شایستگی جرفه ای اساتید 705% و پرسشنامه فرهنگ اجتماعی 796% بدست آمد.
یافته ها: یافته های این پژوهش بیانگر آن است که ضرایب همبستگی بین نمرات دانشجویان دکتری دانشگاه علوم بهزیستی در حیطه های پرسشنامه صلاحیت حرفه ای اساتید با پرسشنامه فرهنگ اجتماعی به ترتیب برای حیطه علمی آموزشی 0.262، حیطه اجتماعی 0.284، حیطه شخصیتی – رفتاری 0.257، حیطه فکری 0.341، حیطه حرفه ای 0.303، حیطه مدیریتی0.347، حیطه فن آوری 0.33، حیطه اخلاقی 0.207 برآورد شده است که همبستگی مثبت و در سطوح 5% و 1% معنا دار است. بنابراین فرض صفر برای تمامی حیطه ها وارد شده و نتیجه گرفته می شودکه بین حیطه های مذکور پرسشنامه صلاحیت حرفه ای و فرهنگ اجتماعی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. بدین معنا که با بالا رفتن صلاحیت حرفه ای اساتید در حیطه های علمی آموزشی، اجتماعی، شخصیتی – رفتاری، فکری، حرفه ای، مدیریتی، فن آوری و اخلاقی، تاثیر گذاری آنان بر امور فرهنگی جامعه نیز افزایش می یابد و بالعکس.
نتیجه گیری: بین حیطه های مدیریتی 0.347، حیطه فکری 0.341 و حیطه حرفه ای 0.303 بیشترین ضریب همبستگی مشاهده می شود. یعنی با بالا رفتن صلاحیت حرفه ای اساتید در حیطه های مذکور، تاثیر گذاری آنان بر امور فرهنگی جامعه افزایش میابد. و بالعکس.
کلید واژه ها: صلاحیت حرفه ای، فرهنگ اجتماعی
مقدمه
از دید تایلور فرهنگ، کلیت در هم تنیده ای است مشتمل بر: دانش، هنر، دین، قانون، اخلاقیات و آداب و رسوم و هر گونه توانایی و عاداتی که آدمی همچون عضوی از جامعه به دست می آورد. از دیدگاه بندیکت (1929) فرهنگ کلیت در هم تافته از تمام عادتهایی است که آدمی را چون عضوی از جامعه فرا می گیرد می باشد و هم چنین از دید هیلر (1929)، باورها، نظام های فکری، فنون علمی، راه و روش های زندگی، رسوم و سنت ها و تمامی شیوه های کردار که جامعه بدان سازمان می بخشد، فرهنگ نامیده می شود فرهنگ شامل تمامی کارکردهایی است که در جامعه از روابط میان آدم ها شکل می گیرد یا از یک گروه اجتماعی آموخته می شود و هم چنین به موجب نظرهرسکوویتس (1948)، فرهنگ را بنایی می داند که بیانگر تمامی باورها، رفتارها، ارزش ها و خواسته هایی می باشد که شیوه زندگی هر ملت را بازگو می نماید. فرهنگ عبارت است از هر آنچه یک ملت دارد، هر کاری که می کند و هر آنچه می اندیشد.
در ادبیات و کلام فارسی، واژه ی فرهنگ، از دو بخش «فَر»- که پیشاوند است و در فارسی هخامنشی و اوستا به صورت FRA (به معنی پیش) آمده است و «هنگ» از ریشه ی اوستایی تینگ (Thing) به معنی کشیدن و با پیشاوند «آ» که به معنی مقید و نیت متداول است تشکیل شده، و در زبان های پهلوی نیز «فرهنگ» بوده است.
ملاحظه فرهنگ در سطح ملی و در همه حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ضرورت مهندسی فرهنگی را بیش از گذشته نمایان ساخته است. فرهنگ اجتماعی اصطلاحی چند معنا و كثيرالاضلاع است كه به تازگي درفضای فرهنگي كشور مطرح و تا حدی به موضوع مهندسي اجتماعي شباهت دارد. اصولی که در مهندسی و به تبع آن در مهندسی فرهنگ نیز باید رعایت شود، عبارت است از دارا بودن یک نگرش زمینه ای. مهندس باید محیطی را که می خواهد در آن مهندسی کند بشناسد، قدرت الگوسازی، قدرت آینده نگری وآینده پردازی؛ یعنی دانستن این که قرار است در آینده چه اتفاقی بیفتد و هم چنین بتواند آینده ی مناسبی را ایجاد کند و برای ایجاد آن برنامه ریزی نماید را بداند و اجرا کند.
مهندسی همواره همراه با مفهوم سیستم است و سیستم نیز دارای اجزایی است مثل: ورودی، پردازش و خروجی و بازخورد. ورودی های یک سیستم، تقاضاها و حمایت های افراد جامعه است که در بخش پردازش، برای آنها سیاست و خط مشی اتخاذ می شود و این سیاست ها و خط مشی ها به عنوان خروجی سیستم در سطح جامعه اجرا می گردد. چنانچه این سیاست ها و تصمیم ها متناسب با تقاضاها نباشد در فرایندی دیگر دوباره بازخورد شده و به صورت تقاضا وارد سیستم می شود.
درحقيقت با اجراى مهندسي فرهنگي درصدد دستيابي به نظام مديريتي پيوسته، منسجم، هدفمند و قوی اى هستيم كه بتواند اهداف و سياست های فرهنگي كشور را به نحو مناسب محقق نمايد. ضرورت پرداختن به مقوله مهندسی فرهنگ که در واقع همان طراحی سامانه فرهنگ، با حداکثر اطمینان و کارایی و کسب بیشترین موفقیت است، مطرح می شود.
برای مهندسی فرهنگ، بایستگی های زیر مطرح می شوند:
- وضعیت مطلوب و آرمانی فرهنگ کشور یا همان جامعه آرمانی ما با توجه به تمامی ابعاد و زوایای آن باید تبیین شود.
- فرهنگ، عناصر و مقولات فرهنگی و نقش ویژه آنها را باید در شکل گیری فرد و جامعه به خوبی مورد شناسایی قرار داد.
- باید با نگاهی جامع، تمامی ابعاد فرهنگی و تاثیر هر یک بر دیگری را مورد بررسی قرار داد.
- وضعیت موجود فرهنگ کشور باید به نحو واقع بینانه و مبتنی بر پژوهش های میدانی، شناخته شود.
- نقاط ضعف فرهنگ کشور و خطرهایی که جامعه اسلامی را تهدید نموده و بر آن تاثیر منفی می گذارد باید به خوبی مورد سنجش قرار گیرد.
- نقاط قوت فرهنگ کشور باید به عنوان سرمایه هایی که می تواند دست مایه اصلی تحولات تکاملی باشد، شناخته شود.
- برای حرکت از وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب، نقشه راه طراحی گردد.
- اقدامات علمی لازم برای اجرای گام به گام این حرکت عظیم آغاز گردد.
انتظاری که از مهندسی فرهنگ می توان داشت، از سویی به وضعیت کنونی منابع تولید فرهنگ و مراجع و ابزارهای تاثیر گذار فرهنگی وابسته است و از سوی دیگر به اصولی که در نظریه فرهنگ مطرح می شود. از سوی دیگر حیطه تاثیر مهندسی فرهنگ بر گستره فرهنگی جامعه به عواملی چند وابسته است: نخست میزان کنترل ابزارها، نهادها، مراکز و شخصیت های مولد فرهنگ است. طبعا نقشه فرهنگی حاصل از مهندسی فرهنگ را تا هنگامی که همه عوامل مولد فرهنگ نپذیرند و بدان ملتزم نباشند، نمی توان واجد نتایج مثبت دانست. دوم فرهنگ پذیران و درجه پذیرندگی آنهاست. در واقع مراحل پیچیده ای که در پذیرش فرهنگ وجود دارد، مانع از آن است که بتوان اثرپذیری فرهنگ پذیران را به راحتی مورد تایید قرار داد. سومین عامل، نقش عوامل درونی است. در واقع مهندسی فرهنگی جامعه، فقط از عوامل بیرونی نشات نمی پذیرد و آنچه در درون تک تک افراد جامعه می گذرد و برایند خود را در نگرش ها و رفتارهای فرهنگی، بروز و ظهور می بخشد، عامل بسیار مهمی در این فرایند است.
مهندسی فرهنگ با مهندسی فرهنگی و نیز با مهندسی دستگاه ها و نهادهای فرهنگی متفاوت است. مهندسی فرهنگ، ترسیم نقشه محتوایی و تعیین نسبت اجزایی است که کلیت فرهنگ را شکل می دهد. اما مهندسی فرهنگی و نیز مهندسی دستگاه های فرهنگی اگرچه ماهیتی سیاست گذارانه، عملیاتی و اجرایی دارند بدون تعیین تکلیف بسیاری از مباحث نظری در باب فرهنگ یا دست کم بدون توافق بر سر یک رشته اصول و چارچوب های نظری، تحقق نمی یابند.فرایند مهندسی فرهنگ به صورت فرایندی حلقوی و به هم پیوسته و نه فرایندی خطی ترسیم می کند.
ادامه مطلب را با دانلود فایل پیوستی مشاهده کنید.
ورود یا ثبـــت نــــام + فعال کردن اکانت VIP
مزایای اشتراک ویژه : دسترسی به آرشیو هزاران مقالات تخصصی، درخواست مقالات فارسی و انگلیسی، مشاوره رایگان، تخفیف ویژه محصولات سایت و ...
حتما بخوانید:
⇐ خطای انسانی حلقه ارتباطی ارگونومی و ایمنی
⇐ عوامل مرتبط با صلاحیت حرفه ای در مدیران پیش دبستانی با رویکرد مدیریت بحران
⇐ اثر عملکرد زیست محیطی و افشای مسئولیت اجتماعی شرکت بر عملکرد مالی با رویکرد مدیریت بحران
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)