برآورد انرژی مصرفی حین انجام کار به روش برآورد سیستماتیک بار کار در کارگران
پروپوزال برآورد انرژی مصرفی حین انجام کار به روش برآورد سیستماتیک بار کار در کارگران
پروپوزال برآورد انرژی مصرفی حین انجام کار به روش برآورد سیستماتیک بار کار در کارگران
فرمت: Word تعداد صفحات: 9
کار و انسان دو جز جدایی ناپذیرند که باید به گونه ای متناسب با یکدیگر برنامه ریزی شوند. نبود تطابق و تناسب میان توانمندی های انسان و نوع کاری که او انجام می دهد یا مسئولیتی که بر عهده وی نهاده می شود، سبب بروز مسائل و مشکلات بسیاری می شود (1).
اگر چه دستگاه های خودکار مکانیکی می توانند تلاش ماهیچه ای سنگین را کاهش دهند، اما فعالیت های شدید هنوز در بعضی مشاغل مانند معدنکاری، ساختمان سازی، جنگل بانی و صنعت ماهیگیری بطور مکرر دیده می شود. کار شدید و مداوم تکراری باعث خستگی بیش از حد و احتمالا منجر به اختلال و یا حوادث شغلی می شود (2).
در کشورهای صنعتی حدود 20-10 درصد کارگران هنوز در مشاغلی استخدام می شوند که نیاز به کار ماهیچه ای فیزیکی دارد و در کشورهای در حال توسعه همه ی انواع کار ماهیچه ای متداول است. هرچند که در واحدهای تولیدی و کارخانجات شرایط کار و اشتغال کارگران نسبت به گذشته بسیار دگرگون شده، اما هنوز تعیین اینکه در صنایع تولیدی، تطبیق کار با شرایط جسمی و ویژگی های فیزیولوژیک کارگر چگونه باشد تا سلامت جسمانی و امنیت شغلی او را تامین کند، خود مسئله ای بزرگ است (1).
با ارزشیابی مقدار نیروی لازم برای انجام کار و سنجش ویژگی های فیزیولوژیک انسان می توان او را به کاری متناسب و در حد و اندازه های تحمل فیزیولوژیک گمارد. بدین ترتیب افزون بر حفظ تندرستی و توانایی جسمی، میزان تولید و بهره دهی نیز فزون تر خواهد شد. به همین دلیل است که سنجش و تعیین ظرفیت کار فیزیکی (PWC)[1] یکی از مسائل بسیار مهم علم ارگونومی است (3).
اصطلاح PWC را نخستین بار پروفسور بینک[2] در سال 1962 معرفی و مطرح کرد (1). ظرفیت انجام کار فیزیکی گویای بیشترین مقدار انرژی است که شخص می تواند بدون اینکه به سلامتی خود آسیب برساند در طول یک نوبت 8 ساعته مصرف کند (1،2). با توجه به این شاخص می توان حداکثر سختی کار یا بار کار[3] را با توجه به مدت زمان انجام کار تعیین کرد (1) تا ضمن استفاده از حداکثر قدرت کارگر، رضایت شغلی و سلامت جسمانی وی نیز تامین شود (3).
دانستن بار کاری قابل قبول در زمینه تناسب کار با کارگر از اهمیت بالایی برخوردار است. اگر بار کاری یک وظیفه خاص خیلی سنگین باشد، بر کارگر فشار فیزیولوژیکی زیادی را تحمیل می کند که به خستگی و کاهش تدریجی ظرفیت کاری ختم می شود (4،5).
در حدود 50 سال پیش دانشمندی به نام برادی[4] عنوان کرد که انسان همانند ماشین می تواند تا 50 درصد بیشترین توانایی خود را در فعالیت های روزانه به مصرف برساند (1). مدتی بعد آستراند[5] اثبات کرد که اگر شخص در این حد از مصرف انرژی فعالیت کند، پس از انجام کار دچار وام اکسیژنی[6] می شود که برای جبران آن پس از پایان کار روزانه باید زمان زیادی را به استراحت بپردازد (1،6)، از این رو مقادیر کمتر از 50 درصد را پیشنهاد کرد (1). بدنبال این پیشنهادات بونجر[7] مقدار 33 درصد بیشترین توانایی شخص را به عنوان حد قابل قبول مصرف انرژی پیشنهاد کرد که امروزه مورد پذیرش پژوهشگران و دانشمندان فیزیولوژی کار است (1،7).
کارهای جسمانی بر اساس درصدی از توان هوازی که اشغال می کنند به 6 دسته خیلی سبک، سبک، متوسط، سنگین، خیلی سنگین و طاقت فرسا تقسیم بندی می شوند (7،8). تحقیقات نشان می دهند که تلاش فیزیکی سنگین و بیش از حد می تواند سبب مشکلات قلبی- تنفسی گردد (2).
با مشخص کردن اکسیژن مصرفی و ضربان قلب حین انجام کار، می توان شدت بار کار را نشان داد (2،9). کاری که حین انجام آن ضربان قلب به بیش از 150 ضربه در دقیقه (bpm)[8] و دمای مقعدی به بیش از 38.5 درجه سانتیگراد (0c) برسد، بعنوان کار خیلی سنگین[9] در نظر گرفته می شود (2). سازمان بین المللی کار (ILO)[10]، ضربان قلب متوسط در کار سنگین را 150 ضربه در دقیقه و حداکثر ضربان قلب حین انجام کار را 180 ضربه در دقیقه در نظر گرفته است. این توصیه ها می تواند بعنوان معیاری برای پایش اینکه آیا بار کار قابل قبول است یا نه در نظر گرفته شود. همچنین می توان از آن برای تعیین ارتباط بین مدت انجام کار قابل قبول و بار کار استفاده کرد. از طرفی می توان از حداکثر مدت زمان کار قابل قبول (MAWD) [11] یک بار کار خاص، برای طراحی برنامه کار- استراحت در محیط کار استفاده نمود (2).
روش های مختلفی جهت سنجش میزان متابولیسم (فرآیند بیومکانیکی است که به عنوان یک فرآیند شیمیایی جامع برای تبدیل مواد غذایی و اکسیژن به کار مکانیکی تعریف می شود (12-10) و به دنبال آن تعیین میزان مصرف انرژی حین فعالیت وجود دارد (10).
یکی از روش های اندازه گیری متابولیسم، کالریمتری می باشد. در کل دو روش کمی برای سنجش کالری بکار می رود:
1- کالریمتری مستقیم و 2- کالریمتری غیر مستقیم (13-10).
در کالریمتری مستقیم از یک دستگاه کالریمتر برای سنجش میزان انرژی تولیدی فرد استفاده می شود. از معایب این روش می توان به هزینه ساخت بالا، سختی عملکرد و محدودیت فعالیت های فیزیکی به علت اندازه ی دستگاه، اشاره کرد (11،14).
با توجه به معایب ذکر شده در بالا، از کالریمتری غیر مستقیم، به عنوان روش معمول در سنجش میزان متابولیک استفاده می شود. در این روش با استفاده از مقدار اکسیژن مصرفی، میزان متابولیک محاسبه می شود (10).
همچنین به منظور برآورد انرژی مصرفی حین انجام کار می توان از روش پیش بینی کننده میزان متابولیک بهره گرفت. بزرگترین مزیت این روش (پیش بینی کننده)، عدم تداخل با عملکرد کاری کارگر می باشد (10).
دو مورد از روش هایی که استفاده راحت تری در پیش بینی نرخ متابولیک دارند شامل روش نموداری و روش استفاده از جدول می باشد (10).
در استفاده از روش نموداری، فرد ارزیابی کننده میزان متابولیک را برای وظایف کاری با استفاده از کدهایی طبق الگوها، برآورد کرده و سپس این کدها به مقدار کالری تفسیر می شوند (10).
یکی از این روش ها (نموداری)، برآورد سیستماتیک بار کار (SWE)[12] است که توسط برفورد[13] و همکاران برای ارزیابی نرخ متابولیکی عملکرد کارگران در معادن زیر زمینی در سال 1984 تدوین شده است.
ادامه مطلب را با دانلود فایل پیوستی مشاهده کنید.
ورود یا ثبـــت نــــام + فعال کردن اکانت VIP
مزایای اشتراک ویژه : دسترسی به آرشیو هزاران مقالات تخصصی، درخواست مقالات فارسی و انگلیسی، مشاوره رایگان، تخفیف ویژه محصولات سایت و ...
حتما بخوانید:
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)