5 اشتباه مهلک فارغ التحصیلان مهندسی در مصاحبه های کاری
5 اشتباه مهلک فارغ التحصیلان مهندسی در مصاحبه های کاری
5 اشتباه مهلک فارغ التحصیلان مهندسی در مصاحبه های کاری
با درود به عنوان اولين تاپيک تصميم گرفتم با تازه کاران و فارغ التحصيلان مهندسي، به ويژه مهندسان صنايع و مهندسی بهداشت حرفه ای و hse که در جستجوي شغل به شرکت هاي مختلف مراجعه و مصاحبه مي کنند و در انتهاي مصاحبه با جمله معروف ” با شما تماس خواهيم گرفت” رو به رو مي شوند، شروع کنم. دليل اين امر بسيار ساده است: هر روز با آنها سروکله مي زنم! همانطور که دوستان با تجربه تر در جريانند، معني اين جمله حداقل در 95 درصد موارد عدم موفقيت متقاضي شغل در جلب اعتماد مصاحبه کننده است، به بيان ساده تر، اگر مصاحبه با موفقيت توام باشد و سوالات تکميلي طي فرم پرسشنامه يا در روند مصاحبه پرسيده نشده باشند، معمولا انتهاي بحث به موارد عملي تر و شنيدن يکي از اين جملات خواهد انجاميد:
- اگر قرار باشد از فردا آغاز به کار کنيد آمادگي داريد؟
- اگر حقوق از مبلغي که در فرم پرسشنامه نوشته ايد پايينتر باشد تمايل به همکاري داريد؟
- اگر براي پروژه اي در منطقه غيرشهري اعزام شويد مشکل نخواهيد داشت؟
اگر شما جزء آن 5 درصد خوش شانس که جمله داخل گيومه را شنيده اند و بعدا واقعا به آنها زنگ زده شده است هستيد، به شما تبريک مي گويم. و البته توصيه مي کنم زيادي به خود غره نشويد! در بيشتر موارد ماجرا از اين قرار است که گزينه اول شما نبوده ايد و تصميم بر انتخاب متقاضي ديگري بوده است که احتمالا سر مسائل مالي به توافق نرسيده و شرکت دنبال شما آمده است. به هر حال اگر دنبال نشنيدن جمله کذايي “با شما تماس خواهيم گرفت” هستيد حتما از اشتباهات زير که متاسفانه بسيار رايج هستند دوري نماييد:
1) همراه نداشتن رزومه: رزومه سندي است که علاوه بر سوابق کاري، نمايانگر سوابق تحصيلي، آموزشي، نقاط قوت و تجربيات موفق شما در خصوص شغل مورد مصاحبه است، اگر سابقه کار نداريد و حتي اگر اولين بار است که مصاحبه مي شويد، حتما حداقل يک برگ رزومه همراه داشته باشيد، منابع بسيار خوبي در رابطه با نحوه هاي تنظيم رزومه در اينترنت وجود دارد. توصيه مي کنم حتما به سايت www.Bookboon.com سري بزنيد و يکي دوتا کتاب خوب در اين زمينه مطالعه نماييد، همچنين اگر دنبال منابع فارسي هستيد نيز منابع خوبي در اينترنت پيدا خواهيد نمود.
2) پوشيدن کت و شلوار و در دست گرفتن سامسونت: اکثر مديران و کارفرمايان اين بخش يک اصل مهم دارند: “کسي به درد کار مي خورد که بتواند در آن واحد چند کار انجام دهد” اين جمله را از يکي از اولين مديراني که براي مصاحبه خدمت شان رسيدم نقل مي کنم که هنوز هم با هم همکاري داريم و يکي از دوستان کاري بسيار خوب من نيز هست. در مورد درست يا غلط بودن اين جمله بحث نمي کنم، اين ذهنيتي است که وجود دارد و از آنجا که افراد کت و شلواري معمولا حس رسمي و اداري را القا مي کنند، کمترين نتيجه اين پوشش ايجاد پيش داوري در مصاحبه کننده خواهد بود مبني بر اينکه اين فرد براي کار اداري و دفتري مناسب است و به درد محيط خاک و خولي کارگاه نمي خورد و …. حتي اگر شغل مورد مصاحبه مسئول ستادي کنترل پروژه باشد نيز کار را به شما نخواهند دارد چرا که ممکن است بخواهند بعدا شما را به سايت بفرستند يا در جلسات کارگاهي از شما استفاده کنند. بماند که اگر با آن سر و وضع به سايت هم مراجعه کنيد، سر به سرتان مي گذارند و برايتان جک درست مي کنند.
تاکيد مي کنم به درست يا غلط بودن اين فرهنگ کاري ندارم و فقط قصدم توضيح وضع موجود جامعه است. اگر هم در کلاس هاي مخصوص تازه کاران به شما گفتند پوشيدن کت و شلوار و گرفتن سامسونت در دست (پوشش رسمي) براي مصاحبه الزامي است، لطفا تحقيق کنيد که مدرس دوره کجا کار مي کند؟ اصلا آيا به جز تدريس شغل ديگري دارد؟ متاسفانه در بعضي از اين دوره ها عينا از متن ترجمه شده کتب خارجي استفاده مي شود که اگر چه منابع ارزشمندي هستند، براي فرهنگ ايران بومي سازي نشده اند و ممکن است شما را به اشتباه بياندازند. در زمان دانشجويي همکلاسي داشتيم که به “دکتر” بين مان معروف بود به خاطر سامسونت و کت و شلوار و در کنارش بيسوادي مطلق در موارد تخصصي. بچه ها براي تفريح بهش مي گفتند دکتر و ايشان هم کلي ذوق ميکرد!. مطمئن باشيد پس از 4 تا 5 سال سابقه کار هم فرصت پوشيدن کت و شلوار و دست گرفتن سامسونت را خواهيد داشت. البته در آن زمان هم توصيه مي کنم هرگز با اين لباس به کارگاه مراجعه نکنيد.
3) توقع حقوق بالا و انعقاد قرارداد بلافاصله بعد از انجام مصاحبه (به ويژه اگر معرف/ پارتي داريد):
يکي از دوستاني که سال گذشته مصاحبه آمده بود و جمله کذايي را نيز با ملاطفت بسيار از من نوش جان نموده بود، بعد از يک هفته با من تماس گرفته و فرمودند: “آقاي مهندس، من فکرامو کردم، اگر شما آمادگي داريد با من قرارداد امضا کنيد من مشکلي با همکاري با شرکت شما ندارم!!! ” همين فرد نيم ساعت ديگر هم وقت مرا گرفت تا به او توضيح دهم که شرکت ما تمايلي براي همکاري با شما اعلام نکرده است. باور کنيد علي رغم اينکه معرفي هم شده بود و فرد آشناش دمار از روزگار ما کشيده بود که بذاريمش سرکار، به خاطر همين رفتارش که يه مساله به اين سادگي رو نمي شد بهش حالي کرد جوابش کرديم.
4) عدم آشنايي با حوزه اي که قرار است در آن فعاليت کنيد و دروغ گويي در اين خصوص:
دوستان! رک و راست بگم، شما تازه کاريد اما مصاحبه کننده معمولا تازه کار و نعوذبالله ساده لوح و گاگول نيست! مطمئن باشيد در اين صورت به جايگاهي که الان نشسته است نمي رسيد، دقت کنيد که ممکن است فرد مصاحبه کننده به هر دليل اطلاعات تخصصي در حوزه کاري شما نداشته باشد، اما قطعا در حدي مهارت دارد که راست و دروغ يک آدم تازه کار را شناسايي کند.
قبل از مراجعه به شرکت جهت مصاحبه، در مورد فرهنگ کاري شرکت تحقيق کنيد (اينترنت، دوستان يا ساير کارمندان و فردي که موقعيت شغلي را به شما خبرداده است گزينه هاي خوبي در اين خصوص هستند). ببينيد چه فاکتورهايي در انتخاب پرسنل برايشان اهميت بيشتري دارد؟ بعضي شرکتها فقط دنبال سابقه کار هستند، برخي ديگر دنبال استعدادهاي جوان تر و البته کم هزينه تر! (به طور عمومي شرکت هاي مشاور سابقه کار را ترجيح مي دهند چرا که در ازاي سابقه بيشتر شما مي توانند حق الزحمه بيشتري از کارفرما دريافت کنند، در واقع اگر شما در سايت برايشان کار کنيد حقوق شما هزينه توليد خدمات محسوب مي شود و حاشيه سودشان را خيلي کاهش نخواهد داد اما پيمانکاران که بابت نيروي فني و مهندسي حق الزحمه نمي گيرند و مبناي محاسبه و پرداخت صورت وضعيت هايشان کار انجام شده است، معمولا سعي مي کنند هزينه نيروي انساني را کاهش دهند و به بيان ديگر حقوق شما جزء هزينه هاي بالاسري اجراي کار محسوب مي شود که محلي براي پرداخت مستقيم ندارد و از محل سود عمليات اجرايي پرداخت مي شود) به همين دليل اگر چه عموما ذهنيت افراد بر اين است که کار در سيستم هاي پيمانکاري به تجربه و مهارت بيشتري احتياج دارد (که البته درست هم هست چون وظايف کنترل پروژه در سيستم پيمانکار پيچيده تر مي باشد)، اکثر پيمانکاران دنبال نيروي کار ارزان و بالطبع کم سابقه تر هستند. مساله مهم ديگر دروغ يا گزافه گويي در مورد کارهايي که بلد نيستيد يا در حد تئوري چيزهايي مي دانيد است: دوستي براي مصاحبه آمده بود با رزومه بلند بالاي تحصيل در مقطع دکترا در رشته PMP در دانشگاه باستن آمريکا و 10 سال سابقه کار در يک سيستم کارفرمايي مطرح در سطح کشور که معرفي شده هم بود.
با وجود اينکه در آن زمان مدرک و سابقه کار ايشان از من بسيار بالاتر بود، بعد از 15 دقيقه متوجه شدم که نه تنها بي سواد است که احتمالا مدرک جعلي نيز ارائه کرده و کار هم بلد نيست، بعد از پايان مصاحبه و راهي نمودن ايشان با جمله معروف پيش گفته، با صرف 30 دقيقه زمان و تماس با کارفرماهاي قبلي که در رزومه شان اعلام فرموده بودند مشخص شد حدس ما درست بوده و ايشان نه تنها هيچ تجربه عملي در زمينه مورد نظر ندارند که حقوق شان هم بسيار پايينتر از چيزي که در رزومه آمده بود، بوده است و همه نفرات قبلي فقط گول مدرک و دم و دستگاه را خورده و خودشان را يکي دو سال معطل کرده بودند تا بفهمند طرف چيزي بارش نيست و فرستاده بودند خدمت ما، با کلي معرفي نامه و غيره که از سر خودشان باز شود.
در عين حال براي تست اين مطلب که مبادا کسي غرض ورزي کرده باشد، وقتي براي پيگيري تماس گرفت، حقوق کار رو کمتر از نصف مبلغي که مدعي شده بود در شغل قبلي دريافت مي کرده است اعلام کردم که از سر استيصال پذيرفت. متاسفانه با اينکه در سيستم شرکت ما هم نفوذ داشت نتوانست کار را بگيرد چرا که خشت اول را کج گذاشته بود. اگر همين فرد صادقانه تر رفتار مي کرد حداقل فرصت دوره آزمايشي را به او مي داديم. به عبارت ديگر هيچکس تا به حال از راست گويي متضرر نشده است، شايد راست گويي در مقاطع کوتاه مدت باعث ناراحتي يا ضرر شما شود اما مطمئن باشيد در بلند مدت به نفعتان خواهد بود.
اگر کاري را بلد نيستيد صادقانه بگوييد در اين زمينه تجربه اي ندارم اما سريع ياد مي گيرم. و نکته آخر اينکه بحث در مورد مبلغ حقوق براي تازه کاران مانند کسي است که “در ده راهش نمي دادند، سراغ خانه کدخدا را مي گرفت!” اينکه مصاحبه کننده از شما بپرسد حداقل حقوق درخواستي تان چقدر است بدين معني نيست که منتظر است شما بگوييد a ريال و همان لحظه با شما قرارداد ببندند و آن حقوق را هم به حسابتان بريزند، خيلي از کارفرماها اين پرسش را در فرم پرسش نامه مي گذارند که مراجعان را دسته بندي کنند و افرادي را که توقعشان با مبلغ مورد نظر کارفرما تناسب ندارد حذف کنند، کساني هم که توقع مالي شان با سطح دانش و تجربه شان (که طي مصاحبه مشخص مي شود) تناسب ندارند بلافاصله بعد از مصاحبه به بايگاني زير ميز مصاحبه کننده (سطل زباله!) حواله مي گردند.
اين افراد علاوه بر بي سوادي و کم تجربه گي امتياز بلاهت! را نيز دريافت مي کنند که تير خلاص مراجعه کنندگان تازه کار است. به شخصه هنوز وقتي براي مصاحبه کاري مراجعه مي کنم در قسمت حداقل حقوق درخواستي مي نويسم : “توافقي” و در پاسخ مصاحبه کننده جهت اين موضوع نيز حتي الامکان تعيين حقوق را به بعد موکول مي کنم که هم سازمان با سطح کار من آشنا تر باشد و هم من با فرهنگ سازمان، ممکن است عددي که در ذهن شماست از چيزي که در سيستم شرکت براي کارتان تعيين شده است کمتر باشد. اگر خيلي اصرار کنند آخرين حقوق دريافتي را صادقانه اعلام مي کنم و تاکيد مي کنم که قرارداد مربوطه قابل ارائه مي باشد. (حتي يک نسخه کپي هم همراه مي برم که در صورت لزوم تحويل دهم).
5) زياده گويي و اعتماد به نفس کاذب در مورد کارهاي کوچکي که قبلا انجام داده ايد:
همه ما قبل از شروع به کار دانشجو بوده ايم، بياييد تعارف و رودربايستي را کنار بگذاريم، هيچي بارمون نبود ديگه… در واقع دوره هاي آموزش عالي جهت پرورش نيروي متخصص آماده به کار تنظيم نشده اند، اين دوره ها سرنخ را در اختيار شما مي گذارند تا دنبال کنيد و با استفاده از منابع معتبر و کسب تجربه موارد تئوري را در عمل بيازماييد. اما اگر کسي 10 سال پيش به من مي گفت چيزي بارت نيست مي گفتم خيلي هم بارمه! اصلا اگه يکي باشه که چيزي توي مهندسي صنايع بفهمه منم! و غيره… اينکه توي دانشگاه شما را دکتر خطاب کنند هميشه نشانه خوبي نيست!
اگر چند پروژه دانشجويي موفق داشته ايد و منابع آموزشي انگليسي را مي خوانيد در حدي که استاد دانشگاه يا حتي مدير گروه شخصا از شما قدرداني کرده اند، اين مطلب را بيش از حد بزرگ جلوه ندهيد، خيلي از اساتيد دانشگاه و مدير گروههاي فعلي در همين مصاحبه هاي کار اجرايي رد شده اند و به تدريس روي آورده اند (قصد جسارت به هيچ يک از اساتيد برجسته دانشگاه و فعالان بحث آموزش را ندارم و خودم در حوزه آموزش فعاليت مي کنم…. ولي واقعيت را بايد پذيرفت، بسياري از همکاران ما حتي يک تجربه عملي از چيزي که درس مي دهند ندارند و به همين دليل است که فارغ التحصيلان نيز در عمل به مشکل بر مي خورند) چند مورد از اين گروه اساتيد را شخصا در مصاحبه رد کرده ام، نه فقط به دليل اينکه تجربه اجرايي نداشته اند، بلکه به اين دليل که پاسخ سوالات ساده اي نظير اينکه چرا فعاليت هاي برنامه زمانبندي را وزن دهي مي کنيم؟ اگر وزن دهي نکنيم چه مي شود؟ يا اينکه فرق اقدام اصلاحي و پيشگيرانه چيست؟ را نمي دانسته اند. در پايان، ضمن تاکيد بر اين موضوع که قصد جسارت به هيچ صنف و فرد حقيقي يا حقوقي را نداشته و ندارم، براي کليه افراد فارغ التحصيل و تازه کار آرزوي موفقيت در مصاحبه هاي کاري مي کنم و اميدوارم مطالب گفته شده در اين تاپيک به تناسب 90 دقيقه اي که براي نگارشش صرف نموده ام، در آينده به دردشان بخورد. در مطلب بعدي به جاي نبايد ها، توصيه هايي به عنوان بايد ها به همين گروه از همکاران خواهم نمود.
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)