مجلات دوره 7 شماره 3 ارگونومی
مجلات دوره 7 شماره 3 ارگونومی
مجلات دوره 7 شماره 3 ارگونومی
برای دانلود مجلات روی عنوان هر مجله کلیک کنید
1- بررسی وضعیت ایمنی تجهیزات زمین بازی کودکان مطالعه موردی: پارک مردم شهر همدان
زمینه و هدف: زمینهای بازی نقش بسیار مهمی در توسعه جوامع کودکان و مهارت های فیزیکی آنها ایفا میکنند. اگر این فضاها براساس معیارهای ایمنی باشند می توانند در رشـد هر چه بیشتر و بهتر اجتماعی و فیزیکی کودکان مؤثر باشند. این مطالعه با هدف ارزیابی وضعیت ایمنی تجهیزات زمین بازی کودکان در پارک مردم همدان براساس استانداردهای کمیسیون ایمنی محصولات آمریکا انجام شده است.
روش کار: این مطالعه بهطور مقطعی در شهر همدان انجام شد. پژوهش از طریق مطالعه استانداردهای بین المللی موجود برای تجهیزات زمین بازی کودکان، با استفاده از مشاهده، عکاسی و اندازه برداری از تجهیزات اصلی زمینبازی شامل الاکلنگ، تاب و انواع سرسره ها (مستقیم، مارپیچ و ترکیبی) صورت گرفته است. در نهایت وضعیت ایمنی تجهیزات بازی براساس استاندارد کمیسیون ایمنی محصولات آمریکا بررسی شد.
یافته ها: از بین تجهیزات اصلی زمینبازی، سرسره مارپیچ با 76.1 درصد بیشترین و الاکلنگ با 25 درصد کمترین میزان انطباق با استاندارد کمیسیون ایمنی محصولات آمریکا را داشتند. از بیشترین اشکالات موجود در این زمینه میتوان به طراحی غیراصولی وسایل بازی، نصب و جانمایی نادرست آنها در محوطه اشاره کرد.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که با توجه به نقش غیرقابل انکار ایمنی تجهیزات زمین بازی در میزان آسیبهای احتمالی وارد بر کودکان، باید در راستای ایمن کردن و انطباق هر چه بیشتر آنها با استانداردهای جهانی و کنترل مستمر وسایل موجود از نظر ایمنی کوشید.
2- طراحی و ساخت ارگونومیک مبلمان آموزشی نقشه کشی متناسب با ابعاد بدنی هنرجویان پسر
زمینه و هدف: چگونگی استقرار و عملکرد افراد در طی فعالیت های روزانه در پویایی و سلامت جسمی و روانی افراد جامعه، نقش اساسی دارد و با توجه به اینکه انسان، روزانه با وسایل متفاوتی سروکار دارد، لازم است که تطابق لازم را با ویژگی های بدن وی داشته باشد. هدف اصلی این مطالعه، طراحی و ساخت میز و صندلی ارگونومیک نقشه کشی، منطبق با ابعاد بدنی هنرجویان می باشد.
روش کار: در این تحقیق به یکی از پر کاربردترین مبلمانهای آموزشی، یعنی میز و صندلی رسم پرداخته شده است. پس از بررسی میزان رضایت مندی از این مبلمان، برای بازنگری و طراحی ارگونومیک مطابق با ابعاد آنتروپومتری، ابعاد بدنی 160 هنرجو و 40 دانشجوی یک آموزشکده ی فنی و حرفهای، مورد اندازهگیری قرار گرفت. داده ها توسط نرم افزار SPSS تحلیل آماری شدند.
یافته ها: مطابق با نتایج، حدود 70 درصد هنرجویان، از ویژگی های صندلی و میزهای رسم راضی نیستند و به جز قد و طول ران، اختلاف معنی داری بین پایه های مختلف تحصیلی در هنرستان ها وجود ندارد و در نهایت با کمک ویژگی های تنسنجی، میز و صندلی رسمی طراحی شد که به استثناء ارتفاع نشستن گاه، در سایر شاخص ها، تطابق صد درصدی با ابعاد بدن هنرجویان داشت.
نتیجه گیری: در این پژوهش مشاهده شد که نارضایتی فراوانی در بین هنرجویان به دلیل عدم تطابق این مبلمان آموزشی با ابعاد بدنی آنان وجود دارد که سبب لطمات جسمی عضلانی و روانی و عدم کیفیت آموزشی شده است. در پایان مطالعه، جهت طراحی ارگونومیک، مواردی در جهت رضایت مندی، پایداری و کاهش هزینه های تولید و همچنین دلایل نارضایتی هنرجویان از میز و صندلیهای آموزشی ارائه شد.
3- ارتباط میان ابعاد میز و صندلی مدرسه با راستای تنه و اختلالات عضلانی – اسکلتی در دانشآموزان پسر شهر کرج
زمینه و هدف: اختلالات عضلانی-اسکلتی در دانشآموزان شیوع زیادی دارد که عوامل مختلفی را برای آن میتوان در نظر گرفت. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط ارگونومی میز و صندلی کلاس بر پاسچر دانش آموزان و ارتباط آن با اختلالات عضلانی-اسکلتی در دانش آموزان مقطع ششم ابتدایی شهر کرج انجام شد.
روش کار: در این تحقیق مقطعی، 346 دانش آموز پسر از مقطع ششم ابتدائی شهر کرج انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری زوایای کایفوز سینه ای و لوردوز کمری، یک خطکش منعطف به کار رفت. برای ثبت اطلاعات ارگونومی و آنتروپومتری دانشآموزان از خطکش فلزی 50 سانتی متری استفاده شد. برای تحلیل اطلاعات از آزمون همبستگی اسپیرمن در سطح معناداری 0.05 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد ارتفاع میز، عمق نیمکت و ارتفاع نیمکت به ترتیب فقط در 18 درصد، 12 درصد و 50 درصد دانشآموزان در حالت ارگونومی نرمال قرار دارد. بین عمق نیمکت و نمره کامل نوردیک، رابطه معنی دار منفی مشاهده شد.
نتیجه گیری: وضعیت ارگونومی میز و نیمکت مدارس ابتدایی شهر کرج در مقطع ششم ابتدایی در حد قابل قبول نبود. بنابراین، پیشنهاد میکنیم برای جلوگیری از عواقب احتمالی آن، استانداردسازی ارگونومیک میز و نیمکت مدارس در دستور کار قرار گیرد.
4- بررسی رابطه بین بار کاری و شیوع اختلالات مچ دست در کارگران خط مونتاژ یک صنعت تولیدی
زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی-عضلانی در خطوط مونتاژ بدلیل شرایط فیزیکی نامناسب،حرکات تکراری و فاکتورهای روانشناختی بوجود می آیند. این مطالعه با هدف ارزیابی بار کاری و ارتباط آن با شیوع اختلالات مچ دست در مونتاژ کاران یک صنعت تولیدی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی که بر روی 120 کارگر زن انجام شد، بارکاری ذهنی، بارکاری فیزیکی و شیوع اختلالات مچ دست به ترتیب با استفاده از شاخص NASA-TLX، روش OCRA و پرسشنامه مچ و دست نوردیک ارزیابی شد.
یافته ها: نتایج حاصل از ارزیابی بارکاری با استفاده از شاخص NASA-TLX نشان داد که شرکت کنندگان دو بعد فشار فیزیکی و تلاش و کوشش را به ترتیب با نمره های 78.79 و 78.37 به عنوان بالاترین مقیاس بار کاری ارزیابی کرده اند. همچنین براساس سطح ریسک OCRA، بیشترین ریسک دست راست در سطح ریسک 3 و بیشترین ریسک دست چپ در سطح ریسک 1 قرار دارد. آزمون های آماری نشان داد، سطوح ریسک OCRA و میانگین مقیاس خواسته های فیزیکی و تلاش و کوشش در افرادی که درد مچ داشتند به طور معناداری بیشتر از کسانی است که درد مچ نداشتند بود (0.05< p) . همچنین بین شدت درد مچ با شاخص OCRA در دو دست (0.001= p) و نمره کلNASA ( 0.05< p و 0.232= r) رابطه مستقیم وجود دارد.
نتیجه گیری: بار کاری روانی در خطوط مونتاژ صنایع تولیدی بالا بوده و نتایج حاصل از ارزیابی فیزیکی نیز این موضوع را تأیید می کند. این مطالعه نشان داد بار کاری ذهنی می تواند در بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی تأثیرگذار باشد. به همین دلیل است که بار کاری ذهنی باید به عنوان یک عامل خطر برای MSDs در نظر گرفته شود.
5- ارزیابی قابلیت اطمینان انسان به روش واکاوی ریسک استاندارد ( SPAR-H) در فرایند دیالیز در بیمارستان ابنسینا شیراز
زمینه و هدف: خطاهای انسانی در مراقبت دیالیز میتواند سبب آسیب و مرگ شود. یکی از اقدامات اساسی جهت افزایش قابلیت اطمینان در این فرایند حیاتی، تحلیل خطا و شناسایی نقاط ضعف انجام این فرایند است.
روش کار: پژوهش حاضر، مطالعهای توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی است که به منظور شناسایی و ارزیابی احتمال خطای انسانی در فرایند دیالیز از روش SPAR-H استفاده شد. بیمارستان مورد بررسی شامل شش بخش دیالیز و 16 دستگاه دیالیز به همراه دو پرستار در هر بخش بود. جمع آوری دادهها به کمک مشاهده فرایند دیالیز، مصاحبه با پرستاران، بررسی اسناد، روش های اجرایی و دستورالعمل های کاری انجام شد.
یافتهها: مطالعه حاضر نشان داد احتمال خطای انسانی در میان وظایف پرستار واحد دیالیز در دامنه 0.02 تا 0.44 (به استثنای موارد مرتبط با اختلال دستگاه) است که به ترتیب مرتبط با زیر وظیفه آماده سازی مددجو به عنوان کمترین میزان خطا و زیر وظیفه تنظیم دور پمپ به عنوان بیشترین میزان خطا است.
نتیجه گیری: جهت کاهش و کنترل خطاهای انسانی در وظایف شغلی پرستار بخش دیالیز، اقدامات کنترلی لازم همچون افزایش تعداد پرسنل، تغییر در زمان شیفت کاری پرستاران، آموزش، تهیه و بازنگری دستورالعملها باید انجام شود.
6- بررسی متغیرهای روان رنجوری، کارآمدی ایمنی و تمرکز تنظیمی به عنوان پیش بینهای رفتار ناایمن در کارکنان شرکت پالایش گاز بیدبلند
زمینه و هدف: اکثر حوادث به وسیله رفتارهای ناایمن یا خطاهای انسانی ایجاد می شود. متخصصین ایمنی بر این عقیده اند که با تمرکز و تلاش فزاینده بر رفتار انسانی می توان به طور قابل ملاحظهای حوادث را کاهش داد. هدف پژوهش حاضر بررسی روان رنجوری، کارآمدی ایمنی و تمرکز تنظیمی به عنوان پیش بینهای رفتار ناایمن کارکنان شرکت پالایش گاز بیدبلند است.
روش کار: جامعه آماری پژوهش شامل همه کارکنان بخشهای عملیاتی و صف شرکت پالایش گاز بیدبلند خوزستان بود. نمونه پژوهش شامل 273 نفر بود، که با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند. در ابتدا، شرکتکنندگان با استفاده از مقیاس رفتارهای ایمن، به دو گروه کارکنان ایمن و کارکنان ناایمن تقسیم شدند. سپس برای سنجش متغیرهای مطالعه، از پرسش نامه های ویژگیهای شخصیتی نئو، مقیاس کارآمدی ایمنی و مقیاس تمرکز تنظیمی در کار استفاده شد. داده ها از طریق روش تحلیل ممیز و با نرم افزار SPSS نسخه 16 تحلیل شدند.
یافتهها: یافته ها فرضیه های پژوهش را تأیید کرد. به بیان دیگر، از روی متغیرهای روان رنجوری، کارآمدی ایمنی و تمرکز تنظیمی و ابعاد آن (تمرکز پیشگیری و تمرکز پیشبردی) می توان رفتار ناایمن کارکنان را پیشبینی کرد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش روان رنجوری سبب افزایش رفتارهای ناایمن و کارآمدی ایمنی و تمرکز تنظیمی (تمرکز پیشگیری و تمرکز پیشبردی) باعث کاهش رفتارهای ناایمن کارکنان میشوند.
7- امکان سنجی استفاده از روش WERA در ارزیابی ریسک ارگونومیک ابتلا به اختلالات اسکلتی – عضلانی
زمینه و هدف: استفاده از ابزار مناسب جهت ارزیابی ریسک ارگونومیک ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی، نقش مهمی در کنترل این مخاطرات و تأمین سلامت نیروی کار دارد. هدف از این مطالعه، امکان سنجی به کارگیری روش WERA (ارزیابی ریسک ارگونومیک محیط کار) به منظور ارزیابی ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی از طریق بررسی همبستگی آن با روش QEC (ارزیابی سریع مواجهه) بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی تحلیلی روی 72 نفر از کارکنان بخشهای کارگاهی یک صنعت آجرپزی مدرن در مشاغل مختلف انجام شد. ابزارهای جمع آوری دادهها، پرسش نامه نوردیک جهت بررسی شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در 12 ماه گذشته و دو روش WERA و QEC برای ارزیابی ریسک ارگونومیک ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی بودند. داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه 18 تحلیل شد.
یافتهها: شیوع اختلالات در پشت، شانه ها، گردن و مچ دست به ترتیب 41.7، 20.8، 16.7 و 33.3 درصد بود. نتایج روش WERA نشان داد 88.9 درصد از افراد دارای اولویت اقدام اصلاحی متوسط و 11.1 درصد دارای اولویت اقدام اصلاحی بالا بودند. در روش QEC، 6.9 درصد، 20.8 درصد، 48.6 درصد و 23.7 درصد از افراد به ترتیب دارای سطح مواجهه یک، دو، سه و چهار بودند. همبستگی بین نمره کل QEC و شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی حاصل از پرسشنامه نوردیک، 0.038 P=و 0.67 r= بود. ضریب همبستگی بین نمرات نهایی حاصل از دو روش 0.021 P=و 0.53 r= بود.
نتیجه گیری: بررسی همبستگی بین میانگین نمرات دو روش نشان از وجود همبستگی متوسط بین آنها دارد. همبستگی بین شیوع اختلالات و نمرات حاصل از QEC و WERA نشان داد نتایج QEC با نتایج نوردیک مطابقت بیشتری دارد و میتوان گفت به کارگیری روش QEC نسبت به روش WERA برای ارزیابی ریسک ارگونومیک ابتلا به اختلالات اسکلتی-عضلانی برای وظایف مختلف مناسبتر بود.
8- بررسی ریسک فاکتورهای ارگونومیک محیط کار و رابطه آن با خودکارآمدی و عملکرد شغلی کارکنان یک صنعت غذایی
زمینه و هدف: کارکنان بخش صنعت به ویژه صنایع غذایی به دلیل ماهیت کار خود با مشکلات فراوانی رو به رو هستند. پوسچر نامناسب به عنوان یکی از ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی و عضلانی شناخته شده اسـت. اختلالات اسکلتی-عضلانی بر عملکرد و خودکارآمدی کارکنان بخش صنعت تأثی گذار است. در این مطالعه به بررسی ریسک فاکتورهای ارگونومیکی محیط کار و رابطه آن با خودکارآمدی و عملکرد شغلی پرداخته شده است.
روش کار: با استفاده از جدول مورگان و همچنین در نظر گرفتن ملاحظات ناشی از افت نمونه در نهایت 202 نفر به عنوان گروه نمونه تحقیق (قابل استفاده) و به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های عملکرد شغلی پاترسون، خودکارآمدی عمومی شرر و پرسشنامه نقشه بدن با مقیاس پنج درجه ای برای ارزیابی اختلالات اسکلتی-عضلانی و همچنین روش شاخص کلیدی KIM بود. داده ها با نرمافزار SPSS نسخه 19 تحلیل شد.
یافته ها: تفاوت معناداری بین سطح ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی با شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در اغلب نواحی بدن کارکنان وجود داشت. بیشترین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی در ناحیه تحتانی پشت مشاهده شد. تفاوت معناداری بین سطح ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی عضلانی با عملکرد شغلی در واحد تولید دیده شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان دهنده نقش خودکارآمدی در جلوگیری از رفتارهایی است که منجر به تشدید اختلالات اسکلتی- عضلانی میشود. این موضوع در نهایت در عملکرد شغلی آنها نمود پیدا خواهد کرد و هم خود فرد و هم سازمان ذینفع آن خواهند بود. همچنین به کارگیری کارکنان با خودکار آمدی بالا میتواند عملکرد و بهره وری کار را بالا برده و به روند بهتر تولید کمک کند.
حتما بخوانید:
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)