ايمنی در كشورهای در حال توسعه
ايمنی در كشورهای در حال توسعه
ايمنی در كشورهای در حال توسعه
1- یکی از دلایلش می تونه این باشه که مدیریت سازمان های ما دچار روزمرگی شده. حوادث و تجربه ها مکتوب و مستند نمیشن چون قرار نیست حوادث در یاد ها بمونه و بهتره زودتر فراموش بشه.
2- مدیران سازمان ها از پاسخگویی طفره میرن و می دونن مستند شدن حوادث و ریشه یابی اونها باعث زیر سوال رفتن مدیریت خودشون میشه.
3- مدیران ما عادت کردن به جای وقت گذاشتن جهت رفع خطراتی که منجر به حادثه میشه صورت مسئله خیلی زود پاک بشه.
4- مدیران به جای برنامه ریزی، برای صرفه جویی در هزینه و شاید وقت ، ترجیح میدن زودتر کارها اجرایی بشه و زودتر به نتیجه برسه حتی اگه شده این هزینه جان آدمها باشه.
5- مدیران ما محافظه کار شدن و کمتر زیر بار تغییر قوانین و قواعد کهنه میرن تا مبادا این تغییرات، کنترل آنها را بر اوضاع مختل کنه.اصولا از تغییر شرایط و نو آوری به دلیل عدم امکان پیش بینی تاثیر اون نگران هستند.
6- به حرف کارشناسان بی اعتماد هستن چون به سطح علمی دانشگاه ها بی اعتماد هستن و باور دارن که آنچه در دانشگاه تدریس میشه با آنچه در صنعت واقعیت داره زمین تا آسمون فاصله است.
7- اصولا ارزش قائل شدن برای جان انسان ها را حرفایی لوکس و مختص کشور های پیشرفته میدونن و فکر میکنن ما در ایران در عصر ساخت اهرام مصر به سر میبریم. یکی از مدیران پروژه با افتخار اعلام میکرد برای اینکه کارهای پروژه زود انجام بشه شرایط کارگاه رو سخت گرفتیم، اگر امکانات خوبی فراهم کنیم کارگرها برای اینکه بیشتر در این محیط بمونن کارهاشونو کند انجام میدن!من گفتم پس کاش یه نفر هم با تازیانه بالا سر کارگرها بذارید حتما جواب میده.
8- به اصل “کی بود کی بود من نبودم” عادت کردیم. خود ما دست اندرکاران HSE هیچ وقت قبول نمیکنیم که در بروز خیلی حوادث مقصریم چون در توجیه مدیران و آگاهی رسانی اشکال داریم و تقصیر رو زود میندازیم گردن مدیران.
9-…
در این مدل کشور ها سازمانها با هم درگیرند ، چون مسئولیتها مشخص نیست و کسی نمیدونه مسئولیت واقعیه بررسی و نظارت و کاهش حوادث بر عهده کیست؟ سازمان مستقلی برای این امور وجود نداره یا اگر هم هست ما نمیشناسیم … هر کسی در سازمانش، خدای اون مباحث به شمار میره و حرف هیچ کسی رو قبول نداره (عطف به موضوعی که مدتها پیش مهندس ارزنده در این انجمن بیان نمودند) کارها به شکل سیستمی اجرا نمیشه و سیستم حرف اول و آخر را نمیزند .. همه برای خودشان کار میکنند و به سیستمی که در اون مشغولند توجهی ندارند ….تعهد مدیریت یه امر بی معناست چون اصولا ثبات مدیریت بی معناست!
هر مدیری برای خودش سعی میکنه آمارهایی رو بسازه که بعد از رفتنش از اون سازمان به اون افتخار کنه علاقه شدیدی به اختراع مجدد چرخ وجود داره .. کارهایی که کشور های پیشرفته سالها پیش انجام دادند و از اون نتیجه نگرفتند را علاقه شدیدی داریم که ما هم تجریه کنیم … چون معتقدیم آب و هواییی که اونها درش این کار ها را کرده اند با آب و هوای ایران متفاوته و باید اینجا جواب بده!از حوادثمون درس نمیگیریم ! معتقدیم حوادث یه امر طبییعیه و اصولا نمیشه کارها بدون حادثه انجام بشوند…
شاخص بهبود در ایمنی ما ، کاهش میزان حوادثمون است و همچنان به دنبال استاندارد FR و SR میگردیم.!!!..رشته های تخصصی را ایجاد میکنیم بدون اینکه بدونیم متخصصین این رشته بعد از فارغ التحصیلی کجا قراره مشغول به کار بشوند و حتی اونها را به عنوان هیات علمی هم جذب نمیکنیم !!!
به نظر ميرسه موضوعي كه كشورهاي پيشرفته رو از كشورهاي در حال توسعه در زمينه ايمني متمايز مي كنه چند تا آيتمه
1- ضعف در مديريت ميشه ادعاي دكتر دمينگ رو در كشورهاي درحال توسعه به وضوح ديد: هشتاد و پنج درصد خطاها به دليل مديريت ضعيف است و نمي توان با تغيير در پروسه ، خطاها را برطرف نمود به قول همون قاضي بريتانيايي كه در باره علت يك حادثه عنوان كرد: اين شركت از بالا به پايين دچار بيماري بي نظمي شده ميشه اين نظريه رو تعميم داد: اين كشورها از بالا به پايين دچار بيماري عدم تعهد، عدم مسئوليت پذيري و به عبارتي بيماري بي نظمي شدند
2- نبود سازماني مشخص و مسئوليت پذير شايد در آمريكا سازمانهاي زيادي تاسيس شده باشند، ولي هر كدوم قوانين خاص خودشون رو دارن فكرش رو بكنيد وقتي يك جنگل تو ايران آتيش مي گيره تيم فوتبال تشكيل ميشه و پاسكاري مسئوليت بين محيط زيست، وزارت كشور، مديريت بحران، آتش نشاني،دعاي مردم و خيلي چيزهاي ديگه هيچ كي ادعا نمي كنه كه مسئوليت اين كار با منه، اگه يه پروژه اي افتتاح بشه همه ميان عكس يادگاري مي گيرن، اما وقتي مشكلي تو اون پروژه پيش مياد هيچكي نيست جواب بده اما در كشورهاي پيشرفته شايد هر سازماني بدونه كه مسئوليتش چيه OSHA , EPA …. هر كدوم در جايي به وظيفه خودشون عمل مي كنن هميشه مي خوام بالاترين سطح استاندارد رو داشته باشيم، بدون اينكه به ضمانت اجرايي اون فكر كنيم، حالا خوبه استانداردهامون كپي هستن كافيه يك نگاهي به استانداردهامون بندازيد، كارشناساني كه اين استانداردها رو تدوين كردن همه مدرك مترجمي زبان دارن (البته جديدا چند تا كارشناس مكانيك و … هم اضافه شدن)
3- تحصيلات دانشگاهي چيزي نمي تونم بگم، خودتون فكر كنيد
4- فرهنگ ایمنی در كشورهاي در حال توسعه قهرمانان كساني هستند كه كارهاي خطرناك انجام ميدن و مورد تشويق ديگرانند بقول دكتر حسابي:جهان سوم جايي است كه هر كس بخواهد مملكتش را آباد كند، خانه اش خراب مي شود و هر كس كه بخواهد خانه اش آباد باشد بايد در تخريب مملكتش بكوشد
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)