مقدمه ای بر اقتصاد مهندسی
مقدمه ای بر اقتصاد مهندسی
مقدمه ای بر اقتصاد مهندسی
فرمت: pdf تعداد صفحات: 23
فهرست:
- علم اقتصاد
- مقدمه
- تاریخچه
- تعاریف
- اقتصاد خرد
- تولید، هزینه و بهره وری
- حد امکان تولید
- اقتصاد کلان
- مدل های اقتصادی
- اقتصاد مهندسی
- اقتصاد محیط زیست
- منشأ اقتصاد محیط زیست
- آلودگی محیط زیست به مثابه یک هزینه خارجی
- بهره برداری از منابع غیرقابل تجدید و تجدید شونده
- رشد اقتصادی، رشد جمعیت و محیط زیست
- روش های ارزیابی هزینه ها و منافع محیط زیست
- اقتصاد انرژی
- سرمایه گذاری
- در علم اقتصاد یا اقتصاد کلان
- سرمایه گذاری وابسته به تجارت از یک بنگاه اداره کسب و کار
- مدیریت سرمایه گذاری
- ریسک در اقتصاد
- ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک
- روش های اندازه گیری ریسک
- ریسک در مهندسی ایمنی
- ارزیابی ریسک
- ریسک مالی
- تعادل ریسک
- ریسک گریزی
مقدمه
علم اقتصاد در انگلیسی (Economics)، شاخه ای از علوم اجتماعی است که به تحلیل تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات می پردازد.
کانون توجه دانش اقتصاد بر این است که عوامل اقتصادی چگونه رفتار و تعامل می کنند و اقتصادهای مختلف چگونه کار می کنند. در این راستا، یک تقسیم بندی اولیه کتابهای پایه ای اقتصاد، اقتصاد خرد در برابر اقتصاد کلان است. اقتصاد خرد، رفتار عوامل پایه ای اقتصاد، شامل عوامل فردی مانند خانوارها و شرکت ها و یا خریداران و فروشندگان را بررسی می کند. در مقابل اقتصاد کلان، کلیت اقتصاد و عوامل موثر بر آن شامل بیکاری، تورم، رشد اقتصادی و سیاست پولی و مالی را تحلیل می کند.
دیگر تقسیم بندی های رایج علم اقتصاد، این رشته را به اقتصاد اثباتی (positive economics) (تعریف کننده “آنچه هست”) در برابر اقتصاد هنجاری (norinative economics) (دفاع از “آنچه که باید باشد”)؛ اقتصاد نظری در مقابل اقتصاد کاربردی؛ اقتصاد عقلانی در برابر اقتصاد رفتاری و اقتصاد جریان اصلی یا متداول (mainstream economics) (اقتصاد ارتدوکس که بیشتر با پیوند میان عقلانیت، فردگرایی و تعادل سروکار دارد) و اقتصاد دیگر اندیش (heterodox economics) (که رادیکال است و با پیوند میان نهادها، تاریخ و ساختار اجتماعی سروکار دارد).
تحلیل اقتصادی در تمامی ابعاد جامعه کاربرد دارد، از بازرگانی، دارایی، مراقبت بهداشتی گرفته تا موضوعات متنوعی از قبیل جرم و جنایت، آموزش و پرورش، خانواده، حقوق، سیاست، مذهب، نهادهای اجتماعی، جنگ و علوم پایه. در ابتدای شروع قرن بیست و یکم، از گسترش دامنه اقتصاد در علوم اجتماعی دیگر به عنوان امپریالیسم اقتصاد تعبیر شده است. در یکی دو دهه اخیر برخی از اقتصاددانان برای تأکید بیشتر بر پایدار نگاه داشتن محیط زیست شاخه اقتصاد محیط زیست تاسیس کرده اند و نیز مطالعاتی را در زمینه اقتصاد بوم شناختی ( Ecological economics) صورت داده اند.
واژه اقتصاد (economy) از واژه oikovoμia (آیکُنُميا) در زبان یونان باستان گرفته شده که خود از ترکیب دو کلمه ikroc (اُیکُس به معنای خانواده) و voμoc (نُمُس به معنای روش یا قانون) حاصل شده است. این دو کلمه روی هم معنای «قواعد خانه (خانوار)» را می دهند.
تاریخچه
اقتصاد سیاسی نام سنتی این رشته است که آنتوان دو مون کرتین نخست بار آن را عنوان کتاب خود ساخت. این سنت تا قرن نوزدهم ادامه یافت، چنانکه جان استوارت میل کتابش را تحت عنوان «مبانی اقتصاد سیاسی» و دیوید ریکاردو تحت عنوان «اصول اقتصاد سیاسی و مالیت ستانی» نوشت. حتی مارکس که موضعی تهاجمی نسبت به دانش اقتصاد داشت کتابش را «نقد اقتصاد سیاسی» نام نهاد. اما اقتصاددانان در اواخر قرن نوزدهم واژه. “اقتصاد” (economics) را بعنوان فرم کوتاهتر “علوم اقتصادی” (economic science) پیشنهاد کردند تا از دلالت ضمنی این واژه بر منافع سیاسی محدود جلوگیری کرده باشند و همچنین به این واژه صورتی مشابه واژگان دیگر علوم مانند “ریاضیات” (mathematics)، “اخلاق” (ethics) و مانند آنها ببخشند.
تعاریف
تعاریف متفاوتی برای علم اقتصاد وجود دارد. برخی از تفاوتها بازتاب دهنده تکامل دیدگاه ها درباره موضوع اقتصاد و با دیدگاه های مختلف در میان اقتصاددانان است. آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ چیزی که در آن روزگار اقتصاد سیاسی خوانده می شد را این گونه تعریف کرده است:
شاخه ای از دانش یک دولتمرد یا قانونگزار (با اهداف دوگانه فراهم کردن درآمد سرشار و معاش خوب برای مردم ….. او تامین کردن درآمد برای دولت برای هزینه کردن در خدمات عمومی.
ژان باپتیست سه در ۱۸۰۳، همزمان با جدا کردن علم اقتصاد از کاربرد آن در سیاست گزاری عمومی (public policy)، آن را بعنوان علم تولید، توزیع و مصرف ثروت تعریف می کند. توماس کارلایل تاریخ دان انگلیسی اصطلاح “دانش کسل کننده” را بعنوان صفتی طعنه آمیز برای اقتصاد کلاسیک وضع کرد، که در این زمینه بیشتر به تحلیل بدبینانه مالتوس ارتباط پیدا می کرد. جان استیوارت میل اقتصاد را در بستری اجتماعی بصورت ذیل تعریف می کند:
علمی که قوانین پدیده هایی در جامعه را دنبال می کند که از کارهای مختلف نوع بشر برای تولید ثروت برمی خیزد، تا جائی که این پدیده ها بوسیله تعقیب هدف دیگری متعین نشوند.
آلفرد مارشال در کتاب خود اصول علم اقتصاد (۱۸۹۰) تعریفی ارائه میدهد که تاکنون نیز ذکر شده است و تحلیل اقتصادی را از مقوله ثروت فراتر می برد و از سطحی اجتماعی به سطح اقتصاد خرد می کشاند اقتصاد، مطالعه انسان است در کسب و کار معمولی اش در زندگی اقتصاد به کاوش در این می پردازد که چگونه انسان درآمدش را کسب و آن را مصرف می کند. بنابراین، از یک جنبه مطالعه ثروت است و از جنبه مهم دیگر، بخشی از مطالعه خود انسان است. لیونل رابینز اقتصاددان انگلیسی به تعریف مفهومی از اقتصاد پرداخت که شاید مقبول ترین تعریف جاری از اقتصاد باشد.
اقتصاد دانشی است که رفتار انسان را در رابطه با اهداف و وسایل کمیابی که قابلیت استفاده های دیگری نیز دارند، مطالعه می کند.
رابینز این تعریف را بعنوان تعریفی می شناسد که نه طبقه بندی کننده، “به معنای انتخاب انواع معینی از رفتار”، بلکه بیشتر تحلیلی، به معنای “تمرکز بر جنبه های مشخصی از رفتار است که تحت تاثیر کمیابی تحمیل می شوند”.
برخی از نظراتی که متعاقباً درباره این تعریف ابراز شده، آن را بیش از حد گسترده و ناتوان از محدود کردن موضوع به تحلیل بازارها می دانند. به هر حال، از دهه ۱۹۶۰، به دلیل اینکه تئوری بیشینه ساختن رفتار (maximizing behavior) و مدل های انتخاب عقلانی. دامنه علم اقتصاد را به حوزه ها و موضوعاتی گسترش داد که قبلا بعنوان رشته هایی مجزا تلقی می شدند، اینگونه نظرات و انتقادات فروکش کردند.
گری بکر، یکی از گسترش دهندگان علم اقتصاد به حوزه هایی نوین، رویکرد خود را بعنوان “ادغام فرضیه های تئوری بیشینه ساختن رفتار، ترجیحات ثابت (stable preferences) و تعادل بازار که به صورتی بی ملاحظه و مصمم بکار گرفته میشد” تعریف می کند. یک تفسیر، این تعریف را تبدیل اقتصاد به یک رویکرد به جای یک موضوع علمی خوانده است؛ رویکردی که با این حال از خاص گرایی زیادی در زمینه فرایند انتخاب و نوع تعامل اجتماعی که این تحلیل در بر میگیرد” برخوردار است. منبع همان تفسیر، سلسله ای از تعاریف اقتصاد در کتابچه های اقتصادی را بررسی می کند و نتیجه می گیرد که فقدان توافق مورد نیاز، تاثیری بر خود موضوع (یعنی علم اقتصاد) که کتابچه ها به آن پرداخته اند ندارد. بطور کلی تر در بین اقتصاددانان این نظر مطرح می شود که ارائه تعریفی خاص بیشتر بازتاب دهنده مسیری است که بنظر پدیدآورنده آن علم اقتصاد در آن تکامل می یابد و یا باید تکامل یابد. اقتصاددانان به مطالعه بازرگانی، تولید و تصمیمات مصرفی می پردازند، مانند چیزی که در یک بازار سنتی رخ می دهد. در یک بازار مجازی، فروشنده و خریدار حضور ندارند بلکه بوسیله واسطه ها و اطلاعات الکترونیکی تجارت می کنند.
اقتصاد خرد
اقتصاد خرد شاخه ای از علم اقتصاد است که به تحلیل بازیگران منفرد در یک بازار و نیز تحلیل ساختار بازار می پردازد. این شاخه با بازیگران خصوصی، عمومی و داخلی، بعنوان واحد پایه ای تقلیل ناپذیر سروکار دارد. اقتصاد خرد به مطالعه این می پردازد که چگونه این بازیگران درون بازارهای منفرد (با فرض کمیابی واحدهای مبادله پذیر) و مقررات دولتی به تعامل با یکدیگر می پردازند. بازار ممکن است با یک محصول (مانند سیب، آلومینیوم و یا تلفن موبایل) سروکار داشته باشد و یا با خدمات مربوط به یکی از عوامل تولید آجرچینی، چاپ کتاب و یا بسته بندی مواد غذایی).
ادامه مطلب را با دانلود فایل پیوستی مشاهده کنید.
ورود یا ثبـــت نــــام + فعال کردن اکانت VIP
مزایای اشتراک ویژه : دسترسی به آرشیو هزاران مقالات تخصصی، درخواست مقالات فارسی و انگلیسی، مشاوره رایگان، تخفیف ویژه محصولات سایت و ...
حتما بخوانید:
⇐ اهمیت پیشگیری از حوادث و بیماری ها و تاثیر آن بر اقتصاد جامعه
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)