اعتیاد به کار؛ چالشی برای مدیریت
اعتیاد به کار؛ چالشی برای مدیریت
اعتیاد به کار؛ چالشی برای مدیریت
فرمت: PDF تعداد صفحات: 10
فهرست:
- عوامل موثر در شکل گیری اعتیاد به کار
- اعتیاد به کار و ابعاد شخصیت
- علائم اعتیاد به کار
- امنیت روانی و اعتیاد به کار
- اعتیاد به کار و تعهد سازمانی
- اعتیاد به کار و کیفیت زندگی
- راهکارهای درمانی
- نتیجه گیری و منابع
چکیده
امروزه کار جز جدایی ناپذیر زندگی انسانها محسوب می شود. همه روزه افراد، زمان زیادی از وقت خود را در سازمانها می گذرانند. فشارها و خواسته های نامحدود سازمانی، افراد را مجبور می سازد که مدام در حال کار کردن باشند، در نتیجه احتمال شکل گیری “اعتیاد به کار” در آنها افزایش می یابد. پدیده اعتیاد به کار بیشتر در مشاغلی به چشم می خورد که انرژی ذهنی بالایی را از فرد می طلبد. اعتیاد به کار می تواند سبب افزایش اضطراب، افسردگی، علائم جسمی و در مجموع کاهش سلامت عمومی گردد. همچنین افراد معتاد به کار دچار مسائلی مانند تعارض کار و خانواده، رضایت زناشویی پایین و روابط بین فردی معیوب می باشند به علاوه اینکه رضایت شغلی و عملکرد شغلی آنها نیز پایین است. بین اعتیاد به کار و ویژگی های شخصیتی افراد، کیفیت زندگی و تعهد سازمانی ارتباط معناداری وجود دارد. مدیران سازمانها باید با مبنا قرار دادن دیدگاه تعادل بین کار و زندگی شخصی، تلاش نمایند که از شکل گیری دیده گاه های تک بعدی در کارکنان، جلوگیری نموده و با برنامه ریزی برای اوقات فراغت و استراحت کارکنان، تلاش نمایند با جذاب نمودن فعالیت های تفریحی و فوق برنامه، آنان را از درگیری فزاینده در فعالیت های کار جدا نمایند.
مقدمه
حضور در محیط های کاری و صرف بخش قابل توجه ی از زمان روزانه برای انجام کار و دغدغه و اشتغالات ذهنی درباره فعالیت های کاری باعث شده است افراد زمان بسیار زیادی را به صورت داوطلبانه به فعالیت های کاری اختصاص می دهند، بدون آن که به اندازه مناسب و کافی به استراحت و تفریح پرداخته و زمانی را به خانواده و دوستان اختصاص دهند. از این رو غالبا استرس زیادی را تجربه نموده و کارشان سبب مشکلات جسمی و روانی برای آنان می شود.
از این عده با عنوان معتاد به کار و از این ویژگی به اعتیاد به کار یاد می شود. کار بخش اعظمی از زندگی انسانها را تشکیل می دهد. کار از لحاظ فیزیکی و ذهنی، انسان ها را به خود مشغول می سازد. در عین حال، دنیای پرتلاطم کسب و کار، فشارهای بی شماری بر صاحبان انواع کسب و کارها وارد ساخته است. امروزه سازمانها در حال کوچک شدن و تجدید ساختار بوده که سبب افزایش تقاضا های کاری و نیز افزایش ساعات کاری می شود.
اولین بار واژه اعتیاد به کار در سال 1971 به وسیله آتس مورد استفاده قرار گرفت. در نظر وی معتادان به کار افرادی هستند که نیاز به کار در آنها به حدی زیاد و افراطی است که ممکن است خطر جدی برای سلامتی، شادی فردی، روابط درون فردی و وظایف و نقش های اجتماعی آنها بوجود آورد چرا که تعهد غیر معقولی به کار بیش از حد دارند و زمان بسیار زیادی را به طور دلخواه و درونی به فعالیت های کاری اختصاص می دهند.
این تعریف در برگیرنده دو عنصر اصلی می باشد: کارکردن بسیار شدید و وجود میل ذاتی شدید برای کار کردن. مورد
اول به این مطالب اشاره دارد که افراد معتاد به کار، تمایل دارند زمان اضافی بیشتری نسبت به میزان کاری است که به صورت معقول از آنان برای برآورده ساختن اهداف سازمان انتظار می رود صرف کار کنند. در مورد دوم اذعان دارد که افراد معتاد به کار دائماً در مورد شغل و کارشان فکر می کنند، حتی زمانی که در حال انجام کار نیستند.
اسپنس و رابینز در سال 1992 اولین تعریف آکادمیک و عملی را درباره واژه اعتیاد به کار بیان کرده اند. به اعتقاد آنها، اعتیاد به کار از برخی نگرش ها و برداشت های افراد نشات گرفته است. به اعتقاد آنها، این افراد درگیری فراوان در کار، روحیات سخت گیرانه زیاد به انجام کار یا اشتیاق درونی بسیاری به کار دارند و لذت کمی از کار خود می برند.
اسکات و همکاران بیان کرده اند که اعتیاد به کار نمی تواند نوعی نگرش باشد و در واقع الگویی رفتاری است. این بدبن معنا می باشد که فرد زمان زیادی را به فعالیت های کاری خود اختصاص می دهد، حتی زمانی که در محل کار حضور ندارد و در خارج از محل کار نیز پیوسته به کار فکر می کند.
رابینسون اعتیاد به کار را نوعی بی نظمی وسواس گونه که به واسطه نیازهای خود بروز می کند یا عدم توانایی در کنترل عادات کاری و نوعی افراط در کار دانسته است. اسنیر و هارپاز نیز اعتیاد به کار را اختصاص افراطی زمان به فعالیت های فیزیکی یا فکری مرتبط با کار تعریف کرده اند.
اعتیاد به کار با پرکار بودن متفاوت می باشد. افراد پرکار کار را به عنوان چیزی واجب انجام می دهند و گاه ان را یک وظیفه ارضاکننده می دانند ولی معتادان به کار، کار خود را بعنوان جای امن در نظر می گیرند که می تواند در حین انجام آن از احساسات و تعهدات ناخواسته خارج از کار دور شوند. افراد پرکار می دانند چگونه و در چه زمانی محدوده ای برای کار خود قائل شوند تا بتوانند به طور مناسب در کنار خانواده و دوستان حضور یابند ولی کار برای معتادان به کار بالاترین اهمیت را در فهرست امور زندگی دارد و به خاطر الزامات کار نمی توانند زمانی به خانواده و دوستان اختصاص دهند. به طور کلی اعتیاد به کار مربوط به صرف کردن زمان زیادی از وقت در کار است؛ یعنی درگیری شناختی مداوم به همراه فکر به کار در طی اوقات فراغت.
ادامه مطلب را با دانلود فایل پیوستی مشاهده کنید.
ورود یا ثبـــت نــــام + فعال کردن اکانت VIP
مزایای اشتراک ویژه : دسترسی به آرشیو هزاران مقالات تخصصی، درخواست مقالات فارسی و انگلیسی، مشاوره رایگان، تخفیف ویژه محصولات سایت و ...
حتما بخوانید:
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)