ارگونومی و کاهش حوادث ناشی از کار
ارگونومی و کاهش حوادث ناشی از کار
ارگونومی و کاهش حوادث ناشی از کار
در بسیاری از صنایع، ارگونومی به عنوان دانشی در خدمت کاهش شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی مرتبط با کار شناخته می شود؛ دانشی که از طریق اصلاح طراحی ایستگاه های کاری، پوسچرهای کارگران را اصلاح می کند تا کمتر با ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی- عضلانی مواجه باشند.
اگرچه کاهش شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی و ارتقاء سطح سلامت جسمی و روانی کارگران توجیه خوبی برای کاربرد ارگونومی در صنعت است ولی کافی نیست. در واقع محدود کردن قابلیت دانش ارگونومی به پیشگیری از اختلالات اسکلتی-عضلانی مرتبط با کار، مانع از بهره مندی از پتانسیل اصلی این دانش می شود. آنچه مدیران صنایع در بیشتر موارد از آن غافل هستند این است که هدف اصلی دانش ارگونومی افزایش بهره وری است. به عنوان مثال، ارگونومی راهکارهایی را برای تنظیم حدود دسترسی با توجه به ابعاد کارگران یک صنعت ارائه و پیاده سازی می کند. در نتیجه دسترسی بهتر کارگران به واسطه های کاری (کلیدها، سوئیچ ها، کنترل پنل، صفحه کلید و … )، سرعت عمل، دقت و راحتی آنها (علاوه بر کاهش احتمال ابتلا به بیماری های اسکلتی-عضلانی) افزایش می یابد که متعاقباً دستاوردهای قابل توجهی نظیر کاهش زمان تولید، افزایش میزان تولید و بهبود کیفیت محصول را برای صنعت به ارمغان می آورد.
بهره وری و ایمنی
وقتی صحبت از بهره وری و بهبود عملکرد است بهتر است سیستم کار به گونه ای طراحی شود که زمینه ساز شکوفایی استعدادهای عملکردی کارکنان باشد. این بدان معنی است که از طریق طراحی کارآمد سیستم، اپراتور بتواند در استفاده از مهارت های خود سرآمد باشد و مهارت های خود را پرورش دهد. درک سریع، تصمیم گیری به موقع و انجام اقدامات کنترلی مناسب از مزایای چنین سیستمی هستند. ارگونومیست برای بهبود عملکرد سیستم، طراحی سیستم را به سمتی می برد که پارامترهای مهارتی مهم را افزایش دهند: برای مثال دسترسی و کارکردن با کلیدهای کنترلی ماشین آلات عینی، عادی و اتوماتیک شود (برای مثال از طریق سازگاری کنترل – پاسخ)، و اطلاعات واصله از نمایشگرها به درستی، با سرعت و در کوتاهترین زمان قابل تفسیر باشند (برای مثال با استفاده از نمایشگرهای زیست محیطی ).
برای ارزیابی عملکردی بهره وری سیستم راه های مختلفی وجود دارد. از یک طرف می توان میزان تولید، کیفیت و زمان اجرای وظیفه را اندازه گرفت و از طرف دیگر می توان قضاوت های فردی کارکنان در خصوص نحوه پیشرفت کار را معیار قرار داد. در عین حال، دانش ارگونومی راهکارهای متعددی برای حفظ و بهبود وضعیت ایمنی در صنعت دارد که در بیشتر موارد بر مبنای تغییر نگرش کارگران، طراحی ادراک-محور و تعادل بارکاری ذهنی استوار هستند و از این طریق مانع از بروز خطای انسانی می شوند. از جمله اینکه سیستم های پیام رسان اعم از علائم هشداردهنده، سیگنال های اطلاعاتی، مسیر انتقال پیام و غیره به نحوی طراحی شوند که پیام مورد نظر به درستی و در کوتاهترین زمان ممکن توسط اکثریت گیرندگان پیام با هر سطحی از سواد و تجربه قابل فهم باشد و در تفسیر آن دچار اشتباه نشوند.
وضعیت ایمنی یک سیستم از مقایسه الزامات عملکردی محیط با محدودیت های عملکردی کارگر قابل ارزیابی است. با ذکر مثالی از رانندگی وسیله نقلیه درک این مسئله راحت تر خواهد بود. رانندگی، توجه راننده را می طلبد اما این نیاز به توجه در طول زمان متغیر است. برای مثال بر حسب حجم ترافیک نیاز توجهی رانندگی ممکن است کم و زیاد شود. در عین حال، توان توجه راننده نیز متغیر است. راننده خواب آلود سطح توجه پائینی دارد در حالی که سطح توجه راننده هوشیار بالا است.
اگر نیاز وظیفه از ظرفیت توجه موجود بیشتر باشد احتمال وقوع حادثه یا خطا افزایش می یابد. بنابراین به منظور طراحی سیستمهای ایمن لازم است محدودیت های ادراکی، تصمیم گیری و کنترل حرکتی اپراتور / کارگر شناسایی و در فرآیند طراحی لحاظ شوند. صاحبان صنایع به جای اینکه منتظر بمانند تا حادثه ای واقع شود، باید از روی قرائن و شواهد موجود در صنعت از جمله خطاهای اپراتور ماشین آلات، قضاوت و نظرات کارکنان و متغیرهای فیزیولوژیکی بدن کارگران، وقوع حادثه را پیش بینی کرده و به موقع درصدد پیشگیری از آن برآیند.
اگر برای ایمن تر کردن یک سیستم، نیاز به باز طراحی آن باشد می توان روش های متعددی را پیشنهاد داد:
- حتی الامکان در موقعیت های پرخطر از ماشین آلات، کامپیوترها و ربات ها استفاده شود و کارگران به پست های کم خطرتر منتقل شوند.
- پوسچرهای شغلی نامناسب و غلط باعث ایجاد خستگی و افت کیفیت کار می شوند.
- فرآیندهای شغلی و ایستگاه های کاری ترجیحا به گونه ای طراحی شوند که اندام های بدن کارگران هنگام کار در وضعیت طبیعی، راحت و مناسب قرار داشته باشد.
- عوامل محیطی مانند روشنایی، سروصدا، ارتعاش، گرما و سرما همگی استرس زا هستند. برای مثال روشنایی ناکافی مانع از واضح دیدن هشدارهای ایمنی می شود.
- عوامل سازمانی مانند تفویض اختیار و مسئولیت و همچنین نوع ارتباطات سازمانی در برخی موارد نیاز به اصلاح دارند. گاهی ممکن است به اپراتور یک دستگاه برای کنترل کارکرد همان دستگاه اختیار کافی داده نشده باشد در حالی که مشورت و کسب اجازه از سرکارگران برای هر بار که نیاز به توقف فرآیند است باعث هدر رفت زمان ارزشمند کار می شود.
- ویژگی های طراحی یک ماشین را به ویژه در کنترل ها و نمایشگرهای آن می توان ارتقاء داد و از این بابت به کاهش خطاها و اشتباهات شغلی کمک کرد.
آیا می توان به طور همزمان از ایمنی و عملکرد بهینه برخوردار بود؟ این سوالی است که ذهن بسیاری از صاحبان صنایع را به خود مشغول کرده است. مدیران صنعتی بیشتر اوقات انتظار دارند که کارگران سریعتر کار کنند و خطاهای کمتری داشته باشند. با این حال، تحقیقات نشان داده است که افراد نمی توانند هم سریعتر کار کنند و هم کمتر خطا کنند. به طور کلی، هرچه سرعت کار (سرعت وسایل نقلیه ماشین آلات تولیدی و غیره) بیشتر باشد، اپراتور زمان کمتری برای عکس العمل در اختیار دارد و در نتیجه احتمال بیشتری دارد که مرتکب خطا شود. چرخه های کاری کوتاه تر باعث بهبود بهره وری می شوند اما به ایمنی صدمه می زنند. از این رو اپراتورها باید از بین افزایش سرعت یا افزایش دقت یکی را انتخاب کنند. ویکنز و هولاند (۲۰۰۰)، این موقعیت را مبادله سرعت-دقت نامیدند. انتظارات مدیران اغلب با این اصل مغایرت دارد و به همین دلیل عموما دست نیافتنی است. با این حال، بهبود همزمان وضعیت ایمنی و کیفیت تولید امکانپذیر است. کاهش تعداد خطاهای اپراتور به طور معمول منجر به بهبود ایمنی و همچنین بهبود کیفیت تولید می شود. بنابراین تأکید بر کیفیت تولید منطقی تر و موثرتر از رویکرد سنتی حاکم بر صنایع است که هر دو عامل سرعت کار و کیفیت تولید را همزمان طلب می کند.
رضایت و سلامت شغلی
رضایت مفهوم وسیعی دارد که هم رضایت شغلی (کارگر) و هم رضایت مصرف کننده (کاربر) را در بر می گیرد. در مقابل، مفهوم نارضایتی نیز از این تعریف مستثنا نیست و میتواند هم نارضایتی شغلی (کارگر) و هم نارضایتی مصرف کننده (کاربر) را مورد اشاره قرار دهد. توجه به این نکته مهم است که رضایت و نارضایتی فقط در صورتی احساس می شوند که نیازهای کارگر یا کاربر کاملا مشخص باشند. افراد مختلف نیازهای متفاوت و انتظارات متفاوتی دارند که در کشورها و فرهنگ های مختلف یکسان نیست. آنچه در سوئد از حقوق اساسی کارگران محسوب میشود ممکن است در ایالات متحده یا آسیا از اهمیت کمتری برخوردار باشد. به عنوان مثال، در سوئد قانونی وجود دارد که طبق آن دفاتر اداری باید حتما پنجره داشته باشند. در نتیجه کارمندان اداری نیاز به وجود پنجره در دفتر کار را کسب کرده اند و نبود پنجره باعث نارضایتی زیادی خواهد شد. کارمندان اداری در ایالات متحده یا آسیا ممکن است در مورد نبود پنجره دغدغه مند نباشند چون انتظاری برایشان ایجاد نشده و بنابراین در هر دو صورت خشنود هستند.
رضایت شغلی بر بهره وری یا ایمنی تأثیر نمی گذارد. ممکن است این تصور وجود داشته باشد که کارگر راضی تولید بیشتر و کارگر ناراضی تولید کمتری خواهد داشت. همچنین ممکن است تصور شود که کارگر راضی از ایمنی بیشتری برخوردار است در حالیکه کارگر ناراضی از ایمنی بهره کمتری می برد. اما تحقیقات وجود ارتباط دار بین رضایت با بهره وری، ایمنی و کیفیت تولید را نشان نداده اند.
حتما بخوانید:
⇐ نقش فاکتورهای انسانی و ارگونومی در بروز حوادث
⇐ مدل رفتارهای انسانی در ایجاد حوادث و کنترل ضایعات در محیط کار
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)