حوادث در ساخت و سازها و ساختمان ها
حوادث در ساخت و سازها و ساختمان ها
حوادث در ساخت و سازها و ساختمان ها
فرمت: pdf تعداد صفحات: 23
فهرست:
- تئوری های حادثه
- تئوری تک مولفه
- تئوری دومینوی اچ دبیلو هنریچ دومینو
- تئوری چند عامله
- تئوری عامل انسانی
- تئوری پنیر سوئیسی جمیز ریزن
- دلیل حوادث
- هزینه های حوادث
- روش های تحقیق حادثه
- تحلیل دلیل ریشه ای
- پنج چرا
- تاثیر حادثه بر کارفرما
- تله های رایج عملکرد انسانی
- محدودیت های زمانی
- وقفه ها یا حواس پرتی ها
- چند وظیفه ای
- اعتماد به نفس بیش از حد
- راهنمایی مبهم
- نوبت کاری شبانه
- فشار کاری
- محیط فیزیکی
- تنش ذهنی
- جلوگیری از حادثه
- خلاصه
- سوالات تستی
مقدمه
یک حادثه، یک واقعه ی غیر برنامه ریزی شده است که عواقب غیرمطلوب یا ناخواسته به همراه دارد که در زمان های دیگر بی اهمیت است. وقوع چنین اتفاقی ممکن است خطراتی ناشناخته یا بررسی نشده ی موثر در دلایل آن به همراه داشته باشد یا نباشد. تفاوت بین یک حادثه و سانحه ناچیز است و ارزش ندارد. حادثه حاکی از یک واقعه ی غیر عمدی با ایجاد ضرر است و سانحه حاکی از واقعه ی غیر عمد که ممکن است ضرر نیز به همراه نداشته باشد. شدت حوادث می تواند قابل چشم پوشی، حداقلی، اساسی یا فاجعه بار باشد. برای اینکه یک حادثه رخ دهد دو عامل باید وجود داشته باشد، خطر و در معرض خطر بودن. خطر هر چیزی است که از طریق تماس به شما آسیب می زند. در معرض بودن، میزان حساسیت شما نسبت به صدمه یا بیماری به دلیل مجاورت با ماده یا جسم خطر آمیز است. مدل های دلایل وقوع حادثه با کنترل یا از بین بردن در معرض بودن، جایگزینی یا کنترل خود خطر سر و کار دارد. اغلب تصادفات توسط خطای انسانی ایجاد می شود. اگر رابطه ی دلیل و معلول وقوع حادثه و رکن انسان را یاد بگیرید، آنگاه می توانید صدمات و بیماری ها را کاهش دهید. اگرچه، عوامل اضافی دیگری نیز باعث حوادث می شوند، جنبه ی انسانی دلیل پیشتاز سوانح است.
تئوری های حادثه
تئوری تک مولفه
تئوری تک مولفه برای تحقیقات حادثه، پایه ای ترین مدل وقوع حادثه است که فرض می کند که تنها یک دلیل مسئول وقوع حادثه یا سانحه است. این مورد شبیه “سندروم اشتباه خلبان است که بیان می کند دلیل حادثه تنها به خاطر خطای خلبان است. تئوری تک مولفه تقریبا هیچ یا مقدار کمی ارزش در مدل های وقوع حادثه دارد.
تئوری دومینوی اچ دبلیو هنریخ دومینو
H.W. Heinrich اصل تئوری ایمن صنعتی را در 1931 ارائه کرد. اولین اصل مربوط به دلیل حادثه بود، که بیان می کند “همواره وقوع صدمه منتج از زنجیره عوامل پیچیده است که آخرین آنها خود حادثه است” (Heinrich 1931). مدلی که برای نشان دادن این نقطه استفاده شد، ترکیبی از دومینوها بود، که به عنوان تئوری دومینو شناخته شد. این تئوری سه فاز یک حادثه را در نظر می گیرد که به صورت زیر است:
- فاز پیش تماس قبل از رخ دادن واقعه
- فاز تماس، که به واقعه مربوط است زمانی که در حال رخ دادن است
- فاز پس تماس که به بعد از آزاد شدن انرژی برنامه ریزی نشده، مدت از کارافتادگی محصول، صدمه یا بیماری است مربوط می شود.
با توجه به تئوری دومینو، حوادث ناشی از عمل های نا امن و یا خطرات مکانیکی یا فیزیکی به دلیل عمل های غیر ایمن توسط مردم یا ناشی از پیشینیان آنها و محیط اجتماعی است (Heinrich 1931). Heinrich بیان می کند که اگر یکی از دومینو ها حذف شود، ترجیحاً دومینوی عمل غیر ایمن میانی، حادثه هرگز رخ نمی داد. در مدل آخر دومینو، Bird و Loftus، تاثیرات مدیریتی و دومینوهای خطای مدیریتی اضافه کردند. در مدل آخر، ضرر، بر خلاف تنها یک حادثه، ضرر سازمانی بود. مثالی از ضرر سازمانی می تواند آسیب دارایی، از دست دادن اعتماد عمومی، و همین طور یک بیماری یا صدمه باشد. نقطه ی نزاع تئوری های دومینو آن بود که آنها طبیعت سوانح را گردآوری نمی کنند. با توسعه ی تئوری های حادثه، رویکردهای ابعادی بیشتری رایج شدند، حاکی از آن که دلیل یک سانحه ممکن است چند عامله باشد که وقایع در یک ساختار غیر خطی به وقوع می پیوندند.
تئوری چند عامله
تئوری چند عامله نه تنها به سه فاز تئوری دومینو (فاز پیش تماس، تماس و پس تماس) توجه دارد، بلکه دیگر عوامل موثر بر یک حادثه مثل مدیریت، ماشین، رسانه و انسان را نیز تحلیل می کند. نقش مدیریت ایجاد ساختار سازمانی، سیاست و روندها خواهد بود. ماشین آلات شامل طراحی، شکل، اندازه، و نوع منابع انرژی تجهیزات است. نقش رسانه می تواند به عنوان عامل محیطی توصیف شود. عامل انسانی شامل جنسیت، سن، نگرش، سطح خستگی، قد، وزن و غیره باشد.
زمانی که شما تمامی این عوامل را تحلیل می کنید، مشخص می شود که مدل شما تنها شامل افراد تحت تاثیر نمی شود. بر خلاف تئوری های قبلی نقش مدیریت در تئوری چند عامله قوی تر است. مدیریت قوی که به نقش ایمنی شغلی احترام می گذارد تلاش های سازمان برای ایمنی را حمایت و رهبری خواهد کرد.
تئوری عامل انسانی
تئوری عامل انسانی بیان می کند که حادثه به دلیل خطای انسانی رخ می دهد. این تئوری عواملی که منجر به خطای انسانی می شود را همان گونه که در شکل 2 نشان داده شده است، تحلیل می کند. چنین عواملی، بار کاری زیاد، فعالیت ها و پاسخ های غیر مناسب هستند. بار کاری همیشه به معنای این نیست که کارگر بیش از حد کار کند، بلکه خود شغل هم ممکن است تنش های اضافی مثل سر و صدا، گرما یا دستورالعمل های نا مشخص داشته باشد. کارگران ممکن است بعضاً زمانی که وظایف متعددی در یک زمان به آنها واگذار می شود یا دستور العمل های کار به طور مشخص اهداف را تعریف نمی کنند، احساس کار بیش از حد کنند. سرپرستان جبهه ی اول موظف به حصول اطمینان از درک کارگران از گام های هر وظیفه هستند.
دو نوع شکست وجود دارد که موجب خطای انسانی می شود، شکست های فعال و شکست های نهفته. یک شکست فعال معمولاً توسط کارگر یا فرد درگیر در فعالیت ایجاد می شود. اقدامات عواقب فوری به جای می گذارند که علت مستقیم حادثه است. شکست های نهفته بنیان یک شکست فعال را به دلیل مواردی مثل موارد زیر به جای می گذاردند:
- آموزش غیر موثر
- مهندسی ضعیف تجهیزات یا مکان
- سرپرستی ضعیف یا نا مناسب
- ارتباط غیر موثر
- نقش های نا مشخص کارگر
مشاهده ی تئوری عامل انسانی از طریق یک تحلیل ایمنی بر پایه ی رفتار (BBS) می تواند به بهبود سامانه ی ایمنی کمک کند. BBS طراحی شده است که رفتار کارگری که باعث وقوع حادثه می شود را نمایان کند و آن را به صورت سازمان یافته مشخص کند. کلید مداخله ی سازمان یافته، داشتن برنامه ی BBS به خوبی برنامه ریزی و فکر شده است.
تئوری پنیر سوئیسی جمیز ریزن
James Reason یک مدل علت حادثه بر اساس شباهت سوراخ های پنیر سوئیسی توسعه داد (Reason, 1991). او در تحلیلش از یک حادثه، از تجسم یک سامانه ی کامل بدون هیچ سوراخی استفاده می کند. در یک سامانه ی کامل، مدیریت دخیل است، کارگران با انگیزه اند، سامانه ی مدیریت ایمنی وجود دارد و فرهنگ ایمنی در سازمان وجود دارد.
شکست در هر یک از این مؤلفه ها، جای خالی شبیه سوراخ درون یک تکه پنیر سوئیسی ایجاد می کند. با افزایش تلفات، سامانه کمتر از حالت ایده آل و ناکارآمد می شود. در نهایت هر یک از سامانه ها حفرات خود را خواهند داشت و اجازه ی آزادسازی انرژی برنامه ریزی نشده برای ایجاد یک شرایط حادثه ای را می دهد. در این مدل، یک مؤلفه ی خطی دارد ولی شامل چندین عوامل چندگانه که حادثه را تحت تاثیر قرار می دهد هم هست.
مدیریت بالا دستی تغییری در رهبری با گروه مالکیت جدید دارد. گروه مالکیت تولید را بیشتر از ایمنی ارج می نهد. لذا، در اول صبح به کارگران زمان کافی برای توجیهات ایمنی داده نمی شود. تولید تبدیل به عامل اصلی برای سازمان می شود. کیفیت و ایمنی ممکن است به دلیل سهم تولید کمتر شود. نهایتا، کارگران خسته خواهند شد، تجهیزات از بین می روند، یا تمرینات ایمنی به کلی نادیده گرفته می شوند.
در حین یک نوبت کاری شلوغ، زمانی که کارگر در تلاش برای رسیدن به سهم تولید است، تصمیم می گیرد که حفاظ شکسته شده بر روی یک قطعه از تجهیزات را گزارش نکند و در تماس با قسمت عملیاتی محافظت نشده قرار می گیرد. کارگر متحمل صدمه ای می شود که می توانست به سادگی موجب قطع عضو بشود.
ادامه مطلب را با دانلود فایل پیوستی مشاهده کنید.
ورود یا ثبـــت نــــام + فعال کردن اکانت VIP
مزایای اشتراک ویژه : دسترسی به آرشیو هزاران مقالات تخصصی، درخواست مقالات فارسی و انگلیسی، مشاوره رایگان، تخفیف ویژه محصولات سایت و ...
حتما بخوانید:
⇐ مدیریت ایمنی، بهداشت و محیط زیست (HSE) در کارگاه های ساختمانی
⇐ فرهنگ ایمنی، بهداشت و مدیریت محیط زیست در پروژه های ساختمانی
⇐ ارزیابی ریسک های ایمنی و بهداشتی در صنعت ساختمان سازی به روش HAZAN
دیدگاهتان را بنویسید
می خواهید در گفت و گو شرکت کنید؟خیالتان راحت باشد :)