شناسایی و اندازه گیری آلودگی های گازی زیست محیطی
شناسایی و اندازه گیری آلودگی های گازی زیست محیطی
Gas detection and measurement of environmental pollution
پایش محیط زیست، شناسایی و اندازه گیری آلودگی های محیطی مبنای تصمیم گیری در مدیریت زیست محیطی است.
با توجه به اینکه در روش های معمول و رایج اندازه گیری و نمونه برداری و انجام طیف سنجی از نمونهها به منظور محاسبه غلظت آلایندهها، فرایند نمونهبرداری از محل خاصی صورت میگیرد، نمیتوان ناحیه وسیعی از اتمسفر را به طور هم زمان و پیوسته مورد بررسی قرار داد.
پیشرفتهای اخیر در زمینه ساخت و بهبود سامانه های اپتیکی – لیزری منجر به ظهور شاخه علمی دورسنجی اپتیکی شده و کاربردهای گوناگونی در صنایع مختلف به ویژه صنایع نفت، گاز، پتروشیمی، پالایشگاهها، حفاظت از محیط زیست، ریز گردها و نقشه برداری شده است.
از مهمترین ویژگی این سامانه دورسنجی اپتیکی – لیزری، اندازه گیری همزمان و پیوسته چند نوع آلاینده بدون نیاز به نمونه گیری، با دقت و حساسیت بالا در حدود PPM و PPT است. از این رو اجرای اندازه گیری اپتیکی در پروژه های نفت و گاز میتواند زمینه توسعه این شاخه علمی و بهره مندی از این فناوری در زمینه کاهش و کنترل آلاینده ها در سطح کشور و به ویژه در منطقه ویژه صنعتی عسلویه و تحت تاثیر ریزگردها را فراهم آورد.
هرچند دقت و سرعت اندازه گیری در روش اپتیکی بسیار بالاست اما به دلیل قیمت تمام شده اجرای آن، روش کلاسیک اندازه گیری که موسوم به ” کروماتوگرافی ” می باشد نیز برای این مهم وجود دارد که با توجه به قیمت مناسب اجرای آن مورد استقبال صنایع واقع گردیده است.
واژه ی کروماتوگرافي امروزه به دسته اي از روش ها اطلاق مي شود که در آن ها جداسازي بر اساس تمايل نسبي هر جزء به فاز ساکن است. گونه اي که تمايل بيشتري به فاز متحرک دارد، با سرعت بيشتري حرکت مي کند و بالعکس گونه اي که به فاز ساکن تمايل بيشتري دارد، با سرعت کمتري در طول ستون حرکت مي کند. با روش های کروماتوگرافی می توان جداسازی هایی را که به روش های دیگر خیلی مشکل می باشند، انجام داد. زیرا اختلافات جزئی موجود در رفتار جزئی اجسام در جریان عبور آن ها از یک سیستم کروماتوگرافی چندین برابر می شود. هر قدر این اختلاف بیشتر شود، قدرت جداسازی مواد بیشتر و برای انجام جداسازی مواد نیاز کمتری به وجود اختلافات دیگر خواهد بود. مزیت کروماتوگرافی نسبت به ستون تقطیر این است که نسبتاً آسان می توان به آن دست یافت. با وجود اینکه ممکن است چندین روز طول بکشد تا یک ستون تقطیر به حداکثر بازده خود برسد، ولی یک جداسازی مواد کروماتوگرافی می تواند در عرض چند دقیقه یا چند ساعت انجام گیرد. یکی از مزایای برجسته ی روش های کروماتوگرافی این است که آن ها آرام هستند. به این معنی که احتمال تجزیه ی مواد جداشونده به وسیله این روش ها در مقایسه با سایر روش ها کمتر است. مزیت دیگر روش های کروماتوگرافی در این است که تنها مقدار بسیار کمی از مخلوط برای تجزیه لازم است، به همین دلیل روش های تجزیه ای مربوط به جداسازی مواد کروماتوگرافی می توانند در مقیاس میکرو و نیمه میکرو انجام گیرند. روش های کروماتوگرافی ساده، سریع و وسایل مورد لزوم آن ها ارزان هستند. مخلوط های پیچیده را میت وان نسبتا به آسانی به وسیله این روش ها بدست آورد.
یکی از روش های کروماتوگرافی است که برای بررسی و جداسازی مواد فرار بدون تجزیه شدن آن ها، به کار میرود. در کروماتوگرافی گازی، فاز گازی یک فاز بی اثر (هلیوم، نیتروژن، آرگون و دیاکسیدکربن است) و به فاز متحرک گاز حامل نیز می گویند. فاز ساکن یک جسم جامد جاذب و یا لایه نازکی از یک مایع غیر فرار است که به دیواره ی داخلی ستون یا به صورت پوششی روی سطح گلوله های شیشه ای یا فلزی قرار داده شده است. در صورتی که فاز ساکن جسم جامد جاذب باشد، اصطلاحا کروماتوگرافی گازی گویند و اگر فاز ساکن مایع غیر فرار باشد، آن را کروماتوگرافی گاز مایع گویند. اما هر دو به کروماتوگرافی گازی معروف هستند. در کروماتوگرافی گازی، جداسازی اجزای یک مخلوط متناسب با میزان توزیع اجزای تشکیل دهنده ی مخلوط بین فاز متحرک گازی و فاز ساکن جامد یا مایع صورت می گیرد. در این روش گاز حامل مخلوط را درون ستون حرکت می دهد و در حالت تعادل اجزای تشکیل دهنده ی مخلوط بین دو فاز (گاز-مایع) توزیع می شوند. بنابراین، فاز متحرک اجزای تشکیل دهنده ی نمونه را به طرف بیرون ستون حرکت می دهد و هر مولکولی که با ارتباط سست تر جذب ستون شده است، زودتر و جزیی که قدرت جذب بیشتری با ستون دارد، دیرتر از ستون خارج می شوند و بدین ترتیب اجزای مخلوط از یکدیگر جدا می شوند. به طور کلی، کروماتوگرافی گازی برای جداسازی و شناسایی اجزای تشکیل دهنده ی یک مخلوط و تجزیه ی کمی آن ها نیز کاربرد دارد.
انواع آشکارسازهای موجود در کروماتوگرافی گازی:
- یونش شعلهای (FID): جهت شناسایی کمی و کیفی هیدروکربنهای سبک و سنگین (در حد ppm) و غلظتهاي پائين CO و CO2
- هدایت حرارتی (TCD): جهت شناسایی کمی و کیفی ترکیبات گازی معدنی غیرخورنده مانند O2 و N2
- الکترون گیر (ECD): اين دتکتور براي آناليز ترکيبات هالوژندار از حساسيت بسيار بالايي برخوردار ميباشد.
- نیتروژن- فسفر (NPD): جهت آنالیز ترکیبات نیتروژندار و فسفردار
كروماتوگرافي گازی با طيف سنجی جرمی (GC-MS)
دستگاه GC-Mass مشابه دستگاه GC است، تنها تفاوت آن با GC معمولی این است که در این دستگاه دتکتور مربوطه دتکتور Mass است. کارايي اين دستگاه جهت شناسايي ترکيبات آلي و آلي فلزي است که قابليت جداسازي در کروماتوگرافي گازي را داشته باشند. اين دستگاه داراي متعلقاتي همچون Head-Space بوده که جهت آناليز ترکيبات فرار آلي از آن استفاده مي گردد. دستگاه GC-MS از دو قسمت GC (گاز کروماتوگرافی) و MS (طیف سنجی جرمی) تشکیل شده است. در اين دستگاه GC و Mass از هم جدا نمي باشند و وارد كردن نمونه به دستگاه Mass از طريق GC مي باشد. در اين روش، اجزاي مختلف اسانس یا نمونه های فرار با نقطهی جوش پایین جداسازي مي شود. طيف سنجي جرمي به عنوان آشكارساز امكان شناسايي پيك هاي كروماتوگرام گازي را ميسر مي سازد. از مقايسه ی الگوهاي شكست پيوندها و طيف جرمي اسانس با طيف جرمي موجود در كتابخانه ی دستگاه، ساختار تركيب مجهول را مي توان تعيين نمود. کاربردهای این روش عبارتند از:
- اندازه گيري و شناسايي تركيبات آلي و آلي فلزي
- شناسايي كيفي داروهاي فرآوري مواد معدني، داروها، مواد آلي فلزي
- شناسايي و اندازه گيري سموم در محيط زيست
كروماتوگرافی مايع با كارایی بالا (HPLC)
کروماتوگرافي مايع يکي از انواع کروماتوگرافي است که فاز متحرک در آن مايع است. کروماتوگرافي گازي نيز روش ديگري است که در آن فاز متحرک گاز است. اگر فاز متحرک گاز و فاز ساکن مايع باشد، روش را کروماتوگرافي گاز- مايع مينامند. روشهاي کروماتوگرافي گاز- جامد، مايع- مايع و مايع- جامد نيز وجود دارند. کروماتوگرام، نموداري از پاسخ آشکارساز بر حسب زمان، حجم فاز متحرک يا فاصله است. اطلاعات مفيدي نظير ميزان پيچيدگي نمونه، تعداد اجزای موجود در نمونه، مشخصات کيفي اجزاي نمونه، درک کمي از درصد گونهها موجود در نمونه و مشخصههاي کارايي ستون، به سادگي از کروماتوگرام قابل حصول هستند. در HPLC اغلب از ستونهاي پر شده با ذرات ريز فاز ساکن استفاده ميشود. به همين علت سطح بيشتري از فاز ساکن در ستون در معرض اجزاء نمونه قرار ميگيرد و در نتيجه راندمان جداسازي در اين روش بيشتر از ساير روش هاي کروماتوگرافي است. در سيستم HPLC با استفاده از يک سوزن مخصوص وارد پيش ستون مربوطه ميشود. هم زمان از يک حلال مخصوص جهت ترکيب شدن با نمونه استفاده ميشود. سپس نمونه با حلال مورد نظر ترکيب شده و وارد ستون مربوطه می شود و بر اساس ميزان قطبيت حلال و ترکيب از يکديگر جدا ميشوند. همچنین نمونه بر اساس زمان بازداري از يکديگر تفکيک ميشوند.
در دستگاه HPLC سیستم پیچیده تری نسبت به دیگر روشهای کروماتوگرافی وجود دارد. اغلب از ستونهای پر شده با ذرات ریز فاز ساکن استفاده میشود. به همین علت سطح بیشتری از فاز ساکن در ستون، در معرض اجزاء نمونه قرار میگیرد و در نتیجه راندمان جداسازی در این روش بالا است. این روش برخلاف روش GC و GC-MS برای نمونه های غیر فرار کاربرد دارد.
کاربردهای کروماتوگرافی مایع عبارتند از:
- امکان شناسایی همزمان چندین عنصر
- امکان شناسایی و سنجش بیش از 70 عنصر در مقیاس ppt به صورت کیفی و نیمه کمی
- حذف کامل گونههای تداخلی چند اتمی با استفاده از تکنولوژی DRC
- قابلیت آنالیز ایزوتوپی عناصر
- آنالیز نمونه های خاک، آب، مواد شیمیایی، نمونه های بیولوژیکی و باستانی، فلزات، نیمه رساناها و … در مقادیر بسیار اندک
- آنالیز نمونه های مجهول به روش آنالیز نیمه کمی
انواع آشکارسازها:
- آشکارساز فرابنفش- مرئی: یکی از پرکاربردترین انواع آشکارسازها بوده که برای اجسامی که در ناحیه ی فرابنفش- مرئی جذب داشته باشند، مورد استفاده قرار میگیرد. در این آشکارساز با استفاده از تفاوت میزان جذب نمونه با منبع نوری اولیه و در نهایت با استفاده از قانون بیر لامبرت غلظت نمونه اندازه گیری میشود. در مواردی که از این آشکارساز استفاده میشود، انتخاب طول موج مناسب یکی از مواردی است که می بایست مد نظر قرار بگیرد. در طول موج انتخابی، نباید مزاحم های موجود در نمونه و همچنین حلال جذب داشته باشند.
- آشکارساز ضریب شکست: اساس کار این آشکارساز بر مبنای تغییراتی است که در ضریب شکست سیستم حلال به تنهایی و سیستم حلال همراه با نمونه، ایجاد میشود. پاسخ این آشکارساز به حرارت وابسته بوده و به همین دلیل معمولاً به ندرت از آن استفاده میشود.
- آشکارساز فلورسانس: این آشکارساز از آشکارساز فرابنفش- مرئی حساستر است، ولی ترکیبات کمی موجودند که خاصیت فلورسانس داشته باشند. بنابراین کاربرد این آشکارساز نیز محدود است.
- آشکارساز الکتروشیمیایی: عملکرد این نوع آشکارساز بر پایهی واکنشهای اکسیداسیون و احیا میباشد و شامل روشهای آمپرومتری، پلاروگرافی، کلونسنجی و هدایتسنجی میباشد.
- آشکارساز طیف سنج جرمی: امروزه، این آشکارساز به دلیل مزایای متعددی که دارد، به طور وسیعی مورد استفاده قرار می گیرد. از جمله مزایای آن می توان به حد تشخیص بسیار پایین، حساسیت و گزینش پذیری بالا و امکان بررسی نمونه در حضور مزاحم های شیمیایی اشاره کرد.
انتخاب بهترین روش کروماتوگرافی
انتخاب نوع روش کروماتوگرافی به جز در موارد واضح (مانند کروماتوگرافی گازی در جداسازی مواد گازها) عموما تجربی است. زیرا هنوز هیچ راهی جهت پیشبینی بهترین روش برای جداسازی مواد، مگر در چند مورد ساده وجود ندارد. در ابتدا روشهای سادهتر مانند کروماتوگرافی کاغذی و لایه نازک امتحان میشوند. زیرا این روشها در صورتی که مستقیما قادر به جداسازی مواد نباشند، نوع سیستم کروماتوگرافی را که جداسازی مواد به وسیله آن باید صورت بگیرد، مشخص میکنند. آنگاه در صورت لزوم از روشهای پیچیدهتر استفاده میشود. در جداسازی های مشکل زمانیکه که روش های ساده فاقد کارایی لازم هستند، روش کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) می تواند جوابگو باشد.
- تفاوت HPLC با GC
- 1- چون اغلب مواد آلی ناپايدار و كم فرار هستند، برای كار با GC بايد آنها را به مشتقات فرار تبديل كرد كه ايجاد مشتقات فرار و باقی ماندن جزیی از مشتقساز ايجاد پيکهایی میكند كه نتايج آزمايش را مختل میسازد، حال آنكه جداسازی اين گونه مواد با HPLC به آسانی امكانپذير است.
- 2- دو فاز ثابت و متحرک در HPLC به طور رقابتی عمل میكنند و جداسازی به وسيلهی دو فاز انجام میشود، در صورتی كه در GC يک فاز يعنی فاز ثابت عمل جداسازی را انجام میدهد.
- 3- يكی از مزايای HPLC وجود شناساگردهای آن است كه برای هر دسته از تركيبات شناساگرهای انتخابی ويژه وجود دارد كه اين تنوع شناساگرها از مزايای HPLC است. در صورتیكه در GC شناساگرها محدودتر میباشد.
- 4- مدت آناليز در HPLC فوقالعاده اندک است، آناليز تركيبات آلی ناپايدار و كم فرار مواد خوراكی، شيميايی دارویی توسط HPLC امكانپذير است.
- 5- مواد بسيار قطبی را با GC نمیتوان آناليز كرد در صورتيكه با HPLC میشود.
- 6- در HPLC به سبب دو فاز رقابتی پيک ها معمولا به صورت متقارن هستند، در صورتیكه در GC اغلب پيکها به صورت نامتقارن هستند و محاسبهی مساحت زير منحنی يا AUC با اشكال و خطا است. ولی در HPLC به سبب وجود تقارن محاسبه AUC دقيق انجام میشود.
- 7- وجود آب در نمونههای آزمايش در HPLC اشكال ايجاد نمیكند، در صورتیكه در GC وجود اندک آب سبب تخريب آشکارساز میشود.
- 8- وجود آب در شبكهی كريستالی، وجود مولكولهای هيدروژن آب در HPLC قابل تشخيص، ولی در GC قابل ارزيابی نيست.
- 9- وجود ناخالصیها به ویژه ناخالصیهای بسيار قطبی و يا با وزن مولكولی بالا در HPLC قابل تشخيص، ولی در GC قابل تشخيص نيست.
روش اجرا:
از گاز کروماتوگرافي ( GC ) براي شناسايي و تعيين مقدار انجام مي شود. در گاز کروماتوگرافي ( GC ) با دو فاز سر و کار داريم : فاز ساکن و فاز متحرک ، فاز متحرک يک گاز است و فاز ساکن مي تواند مايع يا جامد باشد. فاز متحرک هيچ نقشي در جداسازي ندارد و يکي از تفاوت هاي GC با HPLC همين موضوع است. در HPLC فاز متحرک يک مايع است که در جداسازي نقش دارد. تنها نقش فاز متحرک در GC حمل مواد به جلو و خارج کردن آنها از ستون است. به همين دليل کيفيت جداسازي در HPLC بهتر است از GC.
ابتدا نمونه را توسط سرنگ داخل injector تزريق مي کنيم. نمونه پس از ورود به injector به بخار تبديل شده و با فاز متحرک مخلوط شده ، وارد ستون مي شود. نمونه جذب ستون مي شود و در زمانهاي مختلف به وسيله گاز بي اثر از ستون بيرون مي ايد و وارد دتکتور مي شود. ستون قلب دستگاه است زيرا عمل اصلي که جداسازي است در آنجا انجام مي شود. دتکتور شناسايي را انجام مي دهد جهت شناسايي مواد با GC از Rt) Retention time ) استفاده مي شود. Retention time زماني است که طول مي کشد تا جسم از دتکتور بيرون بيايد ، يعني از زمان تزريق نمونه تا زمان ظاهرشدن پيک ها روي دستگاه که براي يک ماده تحت شرايط ثابت ، مقداري ثابت است. بنابراين از مقايسه Rt معلوم با Rt مجهول، مي توان اجزاي موجود در مجهول را تشخيص داد. اگر مجهول و استاندارد، Rt يکسان داشتند، مي توان نتيجه گرفت که هر دو نمونه يکي هستند.
پارامتر مهم ديگر در GC ، سطح زير منحني ( AUC ) است. رکوردر به ما کروماتوگرامي مي دهد که در راس هر پيک Rt را مي نويسد و AUC مربوط به آن را هم مي دهد پس کروماتوگرام حاوي دو اطلاع ارزنده است:
- Rt براي شناسايي کيفي جسم
2- AUC براي تعيين مقدار کمي جسم
گاز حامل : يک گاز بي اثر است (He,( H2, N2 ، He از همه بهتر است ولي چون گران است کاربرد کمي دارد. نگهداري H2 هم خطرناک است چون قابليت انفجار دارد، بنابراين N2 استفاده مي شود.
◄ اجزاء و قسمتهاي مختلف دستگاه GC
سليندر:
حاوي گاز حامل، در بيشتر دستگاه ها از گاز ازت که گازي خنثي، ارزان و در دسترس است استفاده مي شود.
فلومتر:
توسط اين قسمت از دستگاه تنظيم فشار گاز حامل صورت مي گيرد که اگر نمونه سريعتر بيرون بيايد ممکن است دو پيک روي هم بيفتند. هر چه فلو بيشتر باشد، مواد سريعتر از ستون خارج مي شوند.. فلو برحسب ml/min است. ( در کار با GC بايد نوع گاز حامل و flue آن ذکر شود ).
محل تزريق نمونه (injector) :
دو محل تزريق در بالا و پائين وجود دارد که نمونه را به سرعت و توسط يک سرنگ در يکي از آنها بسته به اينکه از ستون بالايي يا پاييني استفاده مي کنيم تزريق مي کنيم. با GC مي توان نمونه هاي با حجم هاي بسيار کم تا دهم هاي ميکروليتر را اندازه گيري نمود.
ستون (column) :
ستون نقش اصلي جداسازي را به عهده دارد که از جنس هاي مختلف مي باشد:ستون فولادي،مسي ، شيشه ايي يا استيل باشد که سخت پر مي شود و حتما بايد توسط کارخانه سازنده پر شود.
ستون مسي انعطاف پذيري خوبي دارد و به راحتي پر مي شود زيرا مي توان آن را به صورت مستقيم پر کرد و سپس به صورت مارپيچ در آورد. ولي عيب آنها تشکيل اکسيد مس در جداره ستون مي باشد که مي تواند برخي واکنش ها را کاتاليز کند. در حالي که ستون هاي فولادي اين عيب را ندارند. ستون هاي شيشه اي که مزيت آنها اين است که داخل آنها را مي توانيم مشاهده کنيم بنابراين اگر هوا گرفته باشد متوجه مي شويم و عيب آنها شکننده بودنشان است. ستون هاي فولادي خيلي مستحکمند و بايد در کارخانه بصورت مارپيچ در ايند ، بنابراين پرکردن آنها مشکل است و احتياج به دستگاه ويبراتور داريم. يک ويژگي مهم و تاثير گذار در ستون ها پلاريته آنهاست که توسط کارخانه سازنده مشخص مي شود که بر اين اساس مي توان ستون هاي مشابه را انتخاب کرد.
براي فاز مايع از خاکه آجر يا chromosorb p که بي اثر است براي تثبيت مايع استفاده مي کنند آن را پر مي کنند. و مايع ديرجوش را روي خاکه آجر مي دهند و تثبيت مي کند که معمولا پارافين يا silicon greas است.
Oven :
Oven قسمت گرم کننده است. سه قسمت از دستگاه بايد گرم شوند. Injector, oven و Column (که دو عدد هستند و در بالا و پايين oven قرار مي گيرند) و نيز Detector قرار دارد. دماي ستون بايد چند درجه بالاتر از نقطه جوش دير جوش ترين جزء موجود در نمونه باشد مثلا اگر بالاترين نقطه جوش ۱۵۰ درجه سانتيگراد باشد، دماي ستون ۱۷۰ درجه سانتيگراد باشد. دماي injector بايد چند درجه بالاتر از ستون و دماي دتکتور هم چند درجه بالاتر از injector باشد با ستون با دو برنامه دمايي مي توان کار کرد: اگر روش کار ايزوترمال باشد به oven يک دماي ثابت مي دهيم اما اگر به روش برنامه ريزي کار کنيم ، بايد به آن برنامه دمايي بدهيم.
◄ روش Isothermal :
در اين روش با يک دماي ثابت کار مي کنيم ، بيشتر زماني استفاده مي شود که در نمونه فقط يک ماده مورد شناسايي وجود دارد يا اگر چند ماده وجود دارد، نقطه جوش آنها نزديک به هم است.
◄ روش برنامه ريزي دمايي (programming) :
در مواقعي استفاده مي شود که مواد موجود در نمونه Range وسيعي از نقطه جوش دارند و اگر ابتدا دماي Oven را بالاتر از نقطه جوش دير جوش ترين ماده قرار دهيم ، مواد با نقطه جوش کمتر تجزيه خواهد شد و نمي توان آنها را شناسايي کرد. بنابراين طوري دما را تنظيم مي کنيم که با سرعت مشخصي از چند درجه بالاتر ازمواد به ترتيب نقطه جوش از ستون بيرون مي ايند يعني هر چه تعداد کربن هاي ماده بيشتر باشد ديرتر بيرون مي ايند و پيک آنها ديرتر ظاهر مي شود. وقتي نمونه اي حاوي چند جزء با طيف وسيع BP است نمي توان از روش ايزوترمال استفاده کرد زيرا با داشتن فقط يک دما ، ممکن است يک جزء خيلي سريع بيرون بيايد و از دست برود يا بيرون آمدن آن ، زمان طولاني ببرد. بنابراين بايد از روش Programming استفاده کنيم ، يعني از چند Oven استفاده کرده و به هر يک ، دمايي خاص مي دهيم.
◄ آشکارساز (Detector) :
دتکتور بر اساس پاسخي که مي دهد به دو دسته تقسيم مي شود :
دتکتور انتگرالي ، که پاسخ انتگرالي مي دهد. که امروزه منسوخ شده است.
دتکتور تفکيکي ، پاسخ اين دتکتور به اين صورت است که وقتي گاز حامل به تنهايي مي ايد، خط صاف و وقتي به همراه نمونه مي ايد يک پيک مي دهد.
يکي از دتکتورهاي تفکيکي که در GC استفاده مي شود Flame Ionization Detector (FID)مي باشد. نمونه ها بعد از اينکه از ستون خارج مي شوند وارد دتکتور مي شوند. نمونه ها در شعله دتکتور مي سوزند و ايجاد يون و الکترون مي کنند. آنچه مهم است الکترون هايي است که توليد مي شوند. الکترونها جرياني را که از FID عبور مي کند افزايش مي دهند و غلظت نمونه متناسب با افزايش ميزان جريان است.
براي تشکيل شعله از سوخت هيدروژن با اکسيژن هوا استفاده مي شود. براي تامين اکسيژن هم از کپسول هوا استفاده مي شود. نشانه روشن بودن دستگاه دتکتور اين است که بخار آب از آن خارج شود. FID حساسيت بالايي دارد و عيب آن تخريب نمونه است. ( نوع دتکتور هم بايد در کار تحقيقاتي ذکر شود ).
◄ رکوردر ؛ چگونگي تنظيم دما:
دماي ستون را چند درجه بالاتر از نقطه جوش دير جوشترين جزء موجود در نمونه قرار مي دهيم و دماي injector را چند درجه بالاتر از ستون و نيز دماي دتکتور نيز چند درجه بالاتر از دماي injector قرار مي دهيم.
برنامه دمايي ايزوترمال:
70 درجه سانتيگراد=oven
۹0 درجه سانتيگراد=Injector
۱۰۰ درجه سانتيگراد =Detector
mLit =مقدارتزريق
◄ علت استفاده از استاندارد داخلي :
در روش AUC بايد از استاندارد داخلي استفاده کنيم که علت استفاده از استاندارد داخلي ، حذف خطاي حاصل از حجم تزريق مي باشد. زيرا حجم تزريق کم است و احتمال اشتباه زياد مي باشد و براي استفاده کمي و حذف اين خطا از يک استاندارد داخلي که از لحاظ ساختمان شيميايي نزديک به نمونه باشد استفاده مي کنيم مثلا براي تعيين مقدار اتانول ، از بوتانول به عنوان استاندارد داخلي استفاده مي کنيم زيرا از لحاظ ساختمان شيميايي نزديک به نمونه اتانول است بنابراين ضمن اينکه پيک هاي مربوط به هر کدام جدا مي باشد، خيلي هم از هم فاصله ندارند.
معرفي محصولات قابل ارائه از شركتهاي داراي نمايندگي و طرف قرارداد شرکت M.S.K
سازنده دستگاه های اندازه گيری پرتابل دما، رطوبت، فشار، سرعت جريان هوا، آناليزورهاي گاز خروجي دودكش، دور موتور، نورسنج، صداسنج و سيستمهاي نصبی رطوبت و دما داخل محيط و داخل سيستمهاي هواي فشرده.
IR Thermometers
دستگاههاي اندازه گيري دما از راه دور به روش مادون قرمز در دو دسته پرتابل و نصبي و اسكنر
دستگاههاي اندازه گيري پرتابل غبار داخل دودكشهاي صنعتي و محيط با روش اتوماتيك ايزوكنتيك
دستگاههاي اندازه گيري پارامترهاي گازي آلاينده هوا و محيط، ايستگاههاي هواشناسي.
ElektroPhysik
سازنده دستگاههاي تخصصي اندازه گيري و تست سطوح از قبيل ضخامت سنج پوشش، ضخامت سنج ديواره و ورق و لايه نسوز كوره ها، تست ترك و حفره در عايقها
سلام مهندس ..توی انبار اداره یه دستکاهی دیدم با نام TURBIDIMETER این دستگاه چه کارایی دارد لطفا با تشکر حمید
سلام
TURBIDIMETER ها انواع مخالفی دارند که برای اندازه گیری کدروت و کدری سنج هوای محیط کار کاربرد دارد.